راستی (امانتداری) بوعز
بوعز امانت عظیمش را در این باب با عدم برقراری رابطه جنسی با روت نشان میدهد. او همچنین نگران بود که اگر مردم روت را درچنین موقعیتی ببینند، چه فکری درباره او میکنند. شخصیت بوعز در این داستان بسیار حائز اهمیت است.
«آنچه که برای تو نیکوست»
نعومی تلاش میکرد که بوعز را به روت علاقهمند کند، تا بتوانند با هم ازدواج کنند. با اینکه روت از بدو تولد یک غیر یهودی بود، اما بوعز میتوانست با او ازدواج کند، زیرا از طریق ازدواج، او دختر نعومی محسوب میشد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
نعومی، مادرِ شوهرِ وفات یافته روت است.
روت با ازدواج با پسر نعومی و به علاوه با مراقبتش از نعومی بعد از بازگشت به بیتلحم، دختر او محسوب میشد.
نعومی این را از روت میپرسد تا کاری را که برنامهریزی کرده، به انجام رساند. ترجمه جایگزین: «باید مکانی برای استراحت تو بیابم.» یا «باید شوهری برای مراقبت از تو بیابم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
معانی محتمل ۱) به معنای واقعی کلمه یعنی خانهای به جهت زندگی برایش بیابد یا ۲) عیناً شوهری برای مراقبت از او پیدا کند. نعومی احتمالاً منظورش معنی هر دو جمله است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
ترجمه به وضوح بیان میکند که روت در مزرعه با کنیزان کار میکرده. ترجمه جایگزین: «کنیزانی که با تو در مزرعه کار میکردند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
نعومی احتمالاً این سؤال را میپرسد تا به روت بعضی چیزهایی را که پیشتر به او گفته بود یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «او خویشاوند ماست»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
این اصطلاح نشان می دهد که عبارت زیر بسیار مهم است.
پاک کردن به معنای جداسازی غله از قسمتهای نامطلوب آن از طریقِ به هوا پرتاب کردن است، در این روش باد، کاه را از دانه جدا میکند.
احتمالاً به مالیدن روغن به خودش اشاره میکند، همان طور که امروزه زنان به خود عطر میزنند.
به ترک کردن شهر و حرکت به سمت مزرعه خرمنکوبی اشاره میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
به معنای برداشتن عبا یا پتویی که با آن پاهایش را پوشانیده است، بنابراین پاهایش در معرض سرما قرار میگیرند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-symaction)
«نزدیک پاهایش دراز بکش»
رسمی مخصوص آن زمان که خیلی مشخص نیست، اما معمولاً میتوان فهمید که روشی قابل قبول مربوط به فرهنگ آن زمان است که زنی تمایلش را برای ازدواج با مردی نشان دهد.
«وقتی که بیدار شود، خواهد گفت»
این صفحه عمداً خالی است.
این صفحه عمداً خالی است.
اینجا بوعز به دلش اشاره میکند. این مفهوم را نمیرساند که بوعز بیش از حد مست بوده. ترجمه جایگزین: «او خشنود بود» یا «او حالش خوب بود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche)
«او به آرامی حرکت کرد» یا «او آن قدر آهسته آمد که هیچ کس صدایش را نشنید»
«روانداز را از روی پاهایش کنار زد»
«نزدیک پایهایش خوابید»
این عبارت در اینجا به منظور نشانگذاری رویدادی مهم در داستان به کار رفته است. اگر در زبان شما روشی برای نشان دادن چنین امری وجود دارد، میتوانید استفاده از آن را نیز مد نظر داشته باشید.
«در نیمههای شب»
مشخص نیست که چرا بوعز مضطرب شد. شاید ناگهان سرمای پاهایش را حس کرده.
نگاه کرد تا بفهمد چه چیز او را مضطرب کرده.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
آن زن روت بود، اما بوعز در تاریکی نمیتوانست او را بشناسد.
روت با فروتنی با بوعز سخن میگوید.
این اصطلاحی فرهنگی برای ازدواج بود. ترجمه جایگزین: «با من ازدواج کن»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
خویشاوندی نزدیک با مسئولیتهایی خاص نسبت به خویشاوندان نَسَبی خود
«اکنون احسانی بیشتر از قبل نمودی»
این به درخواست روت از بوعز برای ازدواج با او اشاره میکند. به وسیله ازدواج با خویشان نعومی، روت احسان عظیمش را به نعومی نشان میدهد.
اشاره میکند به آنچه که روت پیشتر برای مادر شوهرش انجام داده بود تا با او بماند و برای غذای مورد نیازشان خوشهچینی کند.
«به دنبال ازدواج با ... نرفتی.» روت میتوانست خواسته نعومی را نادیده بگیرد و برای خودش به دنبال شوهری بیرون از خویشان نعومی باشد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
بوعز از این بیان به نشانه احترام به روت به عنوان زنی جوان استفاده میکند.
این وظیفه نزدیکترین مرد فامیل بود که به زنی بیوه کمک کند.
بوعز به انتظار ازدواج نزدیکترین خویشاوند مذکر شوهر فوت شده روت اشاره میکند، که میتواند با روت ازدواج کند و نام فامیلی خود را دوام بخشد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«همان طور که یهوه زندگی میکرد.» این پیمانی معمول بین یهودیان بود.
روت کنار پایهای بوعز خوابید. آنها رابطه جنسی با هم نداشتند.
از زمانی سخن میگوید که همه جا تاریک است. ترجمه جایگزین: «درحالی که هوا هنوز تاریک بود»
تکه پارچهای که روی شانه میانداختند
اندازه دقیقی بیان نشده است. این مقدار به اندازه کافی نشاندهنده سخاوت شخص بود، درعین حال به اندازهای بود که روت بتواند آن را به تنهایی حمل کند. برخی براین گمانند که درحدود ۳ کیلوگرم بود.
مقدار غله آنقدر زیاد بود که روت برای برداشتن و حمل آن، نیاز به کمک داشت.
در اکثر نسخههای باستانی میگوید «مرد رفت،» اما برخی میگویند «زن رفت.» در نسخههای انگلیسی به هر دو اشاره میکند. بهترین انتخاب این است که بگوییم «مرد رفت.»
منظور روت با این پرسش مشخصتر میشود. ترجمه جایگزین: «چه اتفاقی افتاد، دخترم؟» یا «بوعز در مقابل تو چه کرد؟»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«هر کاری که بوعز انجام داده بود»
«دستِ خالی نرو» یا «با هیچ نرو» یا «مطمئن باش که چیزی برداری»
این عبارت به تصمیم کسی اشاره میکند که دارایی نعومی را میخرد و با روت ازدواج میکند.