داود پادشاه
باوجودیکه روت زنی موآبی بود، از نیاکان داود شد. داود بزرگترین پادشاه اسرائیل بود. غافلگیرکننده است که یک غیر یهودی، بخشی از چنین خاندان مهمی شود. او ایمان عظیمی به یهوه داشت.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit and /WA-Catalog/en_tw?section=kt#faith)
«تو باید روتِ موآبی را نیز به زنی بگیری»
چون نعومی پسری نداشت، نیاز بود که احتیاجات عروسش تامین شود. بنابراین خویشاوندی که میخواست از زمین نعومی استفاده کند، میبایست شرایطی را فراهم میآورد تا روت پسری داشته باشد و در رفع احتیاجات به او کمک کند.
«این رسمی مربوط به زمانهای پیشین بود»
این تفسیر نویسنده متن است. او به عنوان یک گوینده در این مورد عمل میکند. این نشان میدهد بین وقایعی که رخ داده و زمانی که آنها نوشته شده بود، دوره زمانی قابل توجهی وجود داشت.
«دروازه شهر» یا «دروازه بیتلحم.» این ورودیه اصلی بود که شهر بیتلحم را محصور میکرد. زمین بازی کنار دروازه بود که از آن به عنوان محل ملاقات، جهت بحث در مورد مسائل مهم جامعه استفاده میکردند.
منظور نزدیکترین خویشاوند الیملک بود.
«رهبران شهر»
این مسئولیت خویشاوند بود که زمین فامیلش را بازخرید کند و از خانواده او نیز مراقبت نماید. در این مورد، بدین معناست مردی که با روت ازدواج می کند، باید زمین نعومی را بخرد و از او نیز مراقبت نماید.
این موجب میشود که معامله قانونی بوده و منعقد شود.
یعنی زمین را بخرد و آن را در خانواده نگه دارد.
بوعز خویشِ بعدی برای رهایی زمین بود.
بوعز از این عبارت استفاده میکند تا خویش را از جمیع مسئولیتهایی که در قبال خرید آن زمین خواهد داشت، آگاه سازد.
در اینجا کلمه «دست» به نعومی که مالک زمین است، اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «از نعومی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche)
«تو باید با روت نیز ازدواج کنی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
«روت ... بیوه پسر الیملک»
«تا شاید او پسری داشته باشد و داراییاش را به ارث برد و نام شوهر از دست رفته او را نیز زنده نگه دارد»
او مجبور بود مقداری از ثروت خود را به فرزندان روت که به دنیا میآورد، بدهد.
«تو خودت آن را بازخرید کن» یا «تو خودت آنرا به عوض من بازخرید کن»
نویسنده کتاب، رسم داد و ستد در زمان روت را شرح میدهد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#writing-background)
«در زمانهای قبل.» اشاره میکند که رسوم از زمان وقوع داستان تا زمانی که داستان نوشته شده، تغییر کرده است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#writing-background)
«کفش راحتی خود را»
این به شخصی که با او توافق کرده اشاره میکند. در این موقعیت خویش نزدیک کفشاش را به بوعز داده است.
این صفحه عمداً خالی است.
این عبارت نه به همه مردم شهر بلکه به تمامی کسانی که در جلسه حاضر بودند، اشاره میکند.
این به تمامی مایملک و دارایی شوهر و پسران مرده نعومی اشاره میکند.
دست نعومی نمایانگر نعومی است. او مسئول پولی بود که مبادله میشد. ترجمه جایگزین: «از نعومی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche)
پسر اول روت که به دنیا آمد، پسر قانونی محلون و میراث زمینی که بوعز از نعومی خریده بود به حساب میآمد. ترجمه جایگزین: «تا میراث و دارایی متوفی را به پسرش بدهم»
از فراموشی چنان صحبت شده، گویی که نام کسی از لیست افرادی که پیش از این زندگی میکردند، حذف شده باشد. ترجمه جایگزین: «از میان نسل برادرش و مردم شهرش فراموش نخواهد شد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
دروازه شهر جاییست که تصمیمات مهم قانونی از قبیل تصمیماتی درباره اینکه چه کسی قطعه زمینی را مالک شود، گرفته میشد.
«کسانی که نزدیک دروازه همدیگر را ملاقات میکردند»
این عبارت معنی تحتالفظی و کنایهای دارد. هنگامی که روت با بوعز ازدواج کند، به خانه او خواهد رفت. خانه همچنین به بخشی از خانواده بوعز به عنوان همسر او نیز اشاره میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این دو همسران یعقوب بودند که نامش به اسرائیل تغییر کرد.
«بچههای بسیاری متولد شدند که قوم اسرائیل محسوب میشدند»
افراته نام قومی است که بوعز در بیتلحم به آن تعلق داشت.
خدا به فراوانی به یهودا از طریق پسرش فارص برکت داد. مردم از خدا خواستند تا به بوعز نیز به همین روش از طریق فرزندان روت برکت دهد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
تامار نیز بیوه بود. یهودا نیز از طریق او پسری به دنیا آورد، که نام خانواده را زنده نگاه میداشت.
خداوند از طریق روت فرزندانی به بوعز میدهد.
«بوعز با روت ازدواج کرد» یا «بوعز روت را به همسری گرفت»
این تعبیری است که به داشتن رابطه جنسی اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «رابطه جنسی با او داشت»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-euphemism)
این عبارت را به شکلی مثبت نیز میتوان بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کسی که خویشی نزدیک برای تو مهیا کرده است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublenegatives)
این به شهرت و شخصیت نوه نعومی اشاره میکند.
این عبارت احتمالاً به این که نعومی چطور دوباره شادی و امید را در زندگیش در نتیجه داشتن نوه جدید تجربه میکند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «کسی که برای تو شادی به ارمغان میآورد» یا «کسی که سبب میشود تو دوباره احساس جوانی کنی»
«وقتیکه پیر شدی از تو مراقبت خواهد کرد»
«هفت» عدد کامل یهودی بود. هر دو پسر نعومی پیش از آنکه فرزندی داشته باشند، مردند، اما روت از بوعز نوهای برای نعومی به دنیا آورد. ترجمه جایگزین: «بهتر از این است که هیچ پسری نداشته باشی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
به نعومی اشاره میکند که از بچه نگهداری میکرد. اطمینان حاصل کنید که منظورش دور کردن بچه از روت نیست.
«او را در برابر سینه خود قرار داد.» این توصیفی از محبت و عاطفه نسبت به بچه است.
«آن بچه مانند پسر نعومی بود.» از این عبارت میتوان فهمید که آن بچه نوه نعومی بود، نه پسر جسمانی او.
«پدر داود پادشاد.» گرچه «پادشاه» بیان نشده، اما برای شنونده اصلی مشخص بود که منظور از داود همان داودِ پادشاه بوده.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«نسلهای بعدی.» زیرا پیشتر اشاره شده بود که فارص پسر یهودا بود، نویسنده به فهرست کردن لیست خانوادهای که از فارص میآمدند، ادامه میدهد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
این صفحه عمداً خالی است.
این صفحه عمداً خالی است.
این صفحه عمداً خالی است.