نبوتها بر ضد صور در این باب به پایان میرسند. صور به خاطر غرور و تجارت نامنصفانه خود نابود خواهد شد.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#prophet)
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
کلمه «دل» به اراده و افکار حاکم صور اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «متکبر هستی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این کلمه به باور غلط نسبت به خود اشاره داد. شخص در چنین شرایطی خود را بیش از حد مهم میداند. [ متن انگلیسی ایراد دارد]
«من بر تخت پادشاهی خدایان...نشستهام.» اینجا به نحوی از نشستن بر تخت خدایان و متعال بودن مانند آنها سخن گفته شده که گویی او یکی از خدایان است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«میان دریا.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «دل» به ذهن یا فکر کردن اشاره دارد. هر یک از این خدایان خود را از مردم بهتر میپندارد. ترجمه جایگزین: «فکر میکنی ذهن خدایی را صاحب هستی» یا «به خود اجازه دادی که خود را بهتر از دیگر مردم بپنداری»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-simile)
حاکم صور در این قسمت حکیم بودن خود را با حکمت دانیال نبی مقایسه میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-simile)
شناسه مستتر فاعلی و پسوند ملکی دوم شخص مفرد در این آیات به حاکم صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
اسامی معنای «حکمت» و «فطانت» را میتوان به صفت «حکیم» و «ماهر» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به واسطه حکمت و مهارت خود ثروتمند شدهای» یا «با حکمت و داشتنن مهارت ، ثروتمند شدی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rpronouns and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
«طلا و نقره...گرد آوردی»
مکانی امن که اشیا ارزشمند را در آن میگذارند.
اسامی معنای «حکمت» و «تجارت» را میتوان در قالب صفات «حکیم» و «ثروتمند» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «با بسیار حکیم بودن و با تجارتت، بیشتر و بیشتر ثروتمند شدی، پس دل تو به خاطر ثروت فراوانت متکبر شد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
کلمه «دل» به اراده و افکار حاکم صور اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «متکبری»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
کلمه «تو» در این آیات به حاکم صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای حاکم صور، به حزقیال میگوید.
کلمه «دل» به ذهن یا فکر کردن اشاره دارد. هر یک از این خدایان خود را از مردم بهتر میپندارند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۸ : ۲ چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-simile)
اسم معنای «زیبایی» و «حکمت» را میتوان در قالب صفت «زیبایی» و قید «حکیمانه» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چیزهای حکیمانهای که ساختهای»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
اسم معنای «جمال» را میتوان به صفت «مزین» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مزین بودن خود را بیحرمت کردی» یا «شکوهمندی خود را بیعفت کردی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای حاکم صور را به حزقیال میگوید. شناسه مستتر فاعلی به سپاهیان بیگانه اشاره دارد. کلمات «تو» و مشتقات آن در این آیات به پادشاه صور اشاره دارند.
اینجا در اصل از کلمه «گودال» استفاده شده که به قبر یا جهنم اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به قبر»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«در وسط دریا»
جوابی که برای این سوال انتظار میرود منفی است و بر طعنهآمیز بودن مرگ کسی که انسانها مدعی خدا بودنش هستند، تاکید میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جلوی کسی که میکُشی نخواهی گفت که ‘من خدایی هستم‘»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-irony)
اینجا در اصل از کلمه «روی» استفاده شده که به حضور شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در حضور» یا «مقابل»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche)
بودن در دست کسی به تحت کنترل او بودن آن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تحت کنترلِ»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
کلمه «دست» کنایه از اعمال سپاه بیگانه است. ترجمه جایگزین: «با سپاهی از بیگانگان»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا به این وسیله قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند یهوه اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند یهوه اعلام کردهام»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-123person)
اصطلاح «کلام خداوند نازل شد» برای معرفی پیغامی خاص از خدا به کار رفته است. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱۸: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] برای بار دوم پیغامی به من داد. او گفت» یا «خداوند[یهوه] برای بار دوم این پیغام را به من داد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسان ها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
«سرودی بخوان» [در فارسی انجام شده]
اسامی معنای «خاتم» و «کمال» را میتوان به کلماتی چون «کاملاً» و «بینقص» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کاملاً بینقص بودی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
اسامی معنای «حکمت» و «جمال» را میتوان در قالب صفات «حکیم» و «زیبا» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «کاملاً حکیم و به شکلی بینقص، زیبا»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
«هر سنگ زیبایی را...بر خود گذاشتی»
اینها سنگهای ارزشمند با رنگهای مختلف هستند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-unknown)
تکههای فلزی که سنگهای ارزشمند را نگه میدارند.[ این واژگان در فارسی نیامدهاند]
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها را در روزی که تو را خلق کردم آماده ساختم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
«آماده کرد»
کلمه «تو» در این آیات به پادشاه صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را به پادشاه صور میدهد.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۰: ۹ چطور ترجمه کردهاید.
«سنگهای آتش.» معانی محتمل: ۱) این کلمات استعاره از رنگارنگ و براق بودن سنگهایی هستند که در حزقیال ۲۸: ۱۳ ذکر شدهاند یا ۲) سنگهای آتشین دیگر بر «کوه مقدس خدا»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از روزی که تو را خلق کردم تا وقتی که ناعدالتی[بیانصافی] را در تو یافتم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
ضمیر «تو» و پسوند ملکی مشتق از آن به پادشاه صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای پادشاه صور، به حزقیال میگوید.
«تجارت فراوانت»
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از پادشاه صور سخن میگوید که گویی او ظرفی است که از خشونت پر شده است. پادشاه جزگویی از خود او و قوم اوست. اسم معنای «ظلم» را میتوان به صف «خشن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تو و قومت خشن شدید» یا «تو و مردمت کاملاً خشن بودید»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
«کروبی نگهبان»
«سنگهای آتش» ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۸: ۱۴ چطور ترجمه کردهاید. معانی محتمل: ۱) این کلمات استعاره از رنگارنگ و براق بودن سنگهایی هستند که در حزقیال ۲۸: ۱۳ ذکر شدهاند یا ۲) سنگهای آتشین دیگر بر «کوه مقدس خدا»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
کلمه «دل» به شخص اشاره دارد و بر افکار او تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «متکبر...بودی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche)
این کلمه به باور غلط نسبت به خود اشاره داد. شخص در چنین شرایطی خود را بیش از حد مهم میداند.
اسامی معنای «زیبایی»، «حکمت» و «جمال» را میتوان به صفاتی چون «زیبا»، «حکیم» و «مزین» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «دلت به خاطر زیبایی مغرور بود؛ و از آنجا که بسیار مجلل و باشکوه بودی، نابخرد گشتی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
«جلوی پادشاهان»
«تا به تو نگاه کنند»
شناسه مستتر فاعلی و پسوند ملکی در این آیات به پادشاه صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای صور را به حزقیال میگوید.
«تو را خواهد بلعید.» اینجا به نحوی از آتش سخن گفته شده که گویی شخص را میخورد. ترجمه جایگزین: «تو را خواهد سوزاند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این اصطلاح به معنای سوختن و خاکستر شدن است. ترجمه جایگزین: «تو را بسوزاند تا خاکستر شوی» یا «تو را کاملاً بسوزاند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
تکان خوردن یا لرزیدن از ترس
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۳۶ چطور ترجمه کردهاید.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
صیدون دور بود و حزقیال نمیتوانست آن را ببیند ولی خیره شدن به سوی آن نمادی از آسیب رساندن به مردم آن مکان است. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۶: ۲ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «رو به صیدون کن و خیره شو» یا «رو به صیدون خیره شو تا مردم آنجا آسیب ببینند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-symaction)
«نبوت اتفاقات بدی که رخ خواهند داد.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۴: ۷ چطور ترجمه کردهاید.
«ببین!» یا «گوش بده» یا «به آن چه به تو میخواهم بگویم، توجه کن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «جلال خود را در میان شما آشکار خواهم کرد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمند که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمند که من، خداوند[یهوه] قدرتمندترین و مقتدرترینم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
اسم معنای «داوری» را میتوان به فعل «داوری کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که تو را داوری کردم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «از تو استفاده خواهم کرد تا به تو نشان دهم که مقدس هستم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
مشتقات ضمیر «تو» به صیدون اشاره دارد. [در فارسی متفاوت انجام شده است]
خداوند[یهوه] پیغام خود برای صیدون را به حزقیال میگوید.
کلمه «خون» به خون مردم صیدون اشاره دارد و به کسانی که دشمنان را میکشند، اشاره میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
کلمه «مجروحان[سلاخی شدگان]» به معنای مردم صیدون است که دشمنان آنها را کشتهاند. ترجمه جایگزین: «کشته شدگان خواهند مُرد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-nominaladj)
کلمه «شمشیر» کنایه از حمله کردن سپاه دشمن است. ترجمه جایگزین: «وقتی سپاه دشمن حمله میکند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
خاری خلند و شوک به رنج و درد اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «مردم در هر کجا پیرامون خاندان اسرائيل که مثل خار آنها را زخمی میکنند و آنها را رنج میدهند و خوار میشمارند.»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به ذریت اسرائيل اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
کلمه «خاندان[خانه]» کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به ذریت اسرائيل اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «مردم اسرائيلی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بین کسانی که آنها را پراکنده کردهام»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
«به طریقی که امتها آن را خواهند دید»
کلمه «یعقوب» به ذریت یعقوب اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «ذریت بنده من، یعقوب» (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«در آن زمین»
اسم معنای «داوری» را میتوان به فعل «داوری کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی همه را داوری کنم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)