نبوتها بر ضد صور در این باب ادامه مییابند. صور با کشورهایی به دوری اسپانیا تجارت داشت و به این واسطه ثروتمند شد، ولی صور نابود خواهد شد.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#prophet)
صور با کشتیای مقایسه شده که با بهترین مصالح ساخته شده است. علیرغم استحکام و نیروی آن، خداوند[یهوه] آن را نابود خواهد کرد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
اسم معنای «مرثیه» را میتوان به صورت فعل «مرثیه خواندن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «مرثیه را شروع میکند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
کلمه «صور» به کسانی که در آن شهر زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به مردم صور بگو»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«که بر دروازه دریا زندگی میکنی» یا «که بر ورودی دریا زندگی میکنی»
کلمه «صُور» به کسانی اشاره که در صُور زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم صور، گفتهاید»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
اسم معنای «زیبایی» را میتوان به صفت زیبا ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «بینقص زیبا هستم» یا «کاملاً زیبا هستم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
ضمیر «تو» و پسوندهای ملکی به صور اشاره دارند. اینجا شهر صور توصیف شده است و در آیات بعدی به نحوی از آن سخن گفته شده که گویی کشتی زیبایی است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
خداوند[یهوه] پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
«مرزهای تو»
«میان دریا»
تکه چوبهای بلند و صاف؛ تختههای قطور
میلهای بلند و بزرگ بر کشتی که بادبانها را بر خود نگه میدارد.
شناسه مستتر فاعلی سوم شخص جمله به سازندگان صور اشاره دارد. پسوند ملکی در «پاروهایت» و «نشیمنهایت» به صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان به نحوی توصیف میشود که گویی کشتی زیبایی است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
تکه چوبهایی بلند که انتهای آنها صاف و پهن است و برای حرکت دادن قایق به کار میروند.
بخشهایی از کشتی که مردم میتوانند بر آن راه بروند.
«آنها را پوشاندند»
مادهای سفید، زیبا و مستحکم که از دندانهای بلند حیوانات ساخته میشود.
تکه پارچهای بلند که هنگام وزیده شدن باد به آن کشتی را به حرکت در میآورند.
بادبانهای کشتی با بیرق یا پرچمهای صور مقایسه شدهاند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-simile)
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارند.
خداوند همچنان پیغام خود برای صور را به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان به نحوی توصیف میشود که گویی کشتی زیبایی است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این اسم جزیرهای کوچک در محدوده سواحل سوریه است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«حکمای...صور»
ناخدا شخصی است که با گرداندن سکان کشتی، آن را هدایت میکند.
این نام شهری ساحلی در سوریه است. نسخ دیگر کتاب مقدس این شهر را بیبْلوس نامیدهاند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-textvariants)
«ترکهای تو را تعمیر کرد» یا «نشتیهای تو را تعمیر کرد»
ملاح یکی از تیمهای کارگری بر کشتی هستند.
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای صور را به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان به نحوی توصیف میشود که گویی کشتی زیبایی است.
اینها اسامی مکانهای مختلف هستند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«کسانی که در جنگهای تو جنگیدهاند» یا «به عنوان مبارز به تو خدمت میکنند»
اسم معنای «زینت» را میتوان در قالب صفت «مزین[پر زرق و برق]» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «چقدر مزین بودی» یا «چقدر شکوهمند بودی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
اینها اسامی مکان هستند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
اسم معنای «زیبایی» را میتوانید در قالب صفت «زیبا» ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «کار زیبا ساختن تو را پایان بخشیدند» یا « به شکلی بینقص تو را زیبا ساختند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
فلزاتی که در آن بازه زمانی به کار میرفتند.
«چیزهایی که برای فروش پیشکش کردی»
این نام منطقهای ساحلی است که به لونیا نیز معروف بود.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«کالاهای تو را داد و ستد کردند»
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
این نام یک مکان است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
اسب مذکر و بالغ
این نام یک مکان است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
اینجا در دست داشتن چیزی احتمالاً استعاره از حمل کردن آنها یا در تملک داشتن آنهاست. ترجمه جایگزین: «چیزهایی را داشتی که به آنها فروخته بودی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این کلمه به عاج یا دندان بلند حیوانی خاص اشاره دارد.
چوبی به رنگ قهوهای تیره که بافت آن متراکم یا سنگین است.
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
کلمه «اَرام» به کسانی که آنجا زندگی میکردند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم اَرام معاملهگر بودند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«تاجران»
نوعی سنگ گرانبها و ارزشمند است.
اینجا به رنگ پارچهای بنفش یا کتان اشاره شده است که مقصود از آن خود پارچه است. ترجمه جایگزین: «پارچه بنفش» یا «کتان بنفش»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-nominaladj)
دانههای زیبا و مستحکم که از جانوری دریایی گرفته میشوند. [در فارسی متفاوت انجام شده]
لعل نوعی سنگ قرمز و قیمتی است.
«یهودا و زمین» اسرائيل به کسانی اشاره دارد که مردم آن مکانها اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم یهودا و اسرائيل با تو داد و ستد میکردند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این اسم یک مکان است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
معنای کلمهای که به «حلوا» ترجمه شده در زبان عبری مشخص نیست. نسخ دیگر احتمالاً آن را انواع دیگر غذا ترجمه کردهاند.
سقز یا کشمشی با بوی شیرین که از درخت گرفته میشود.
اینها اسامی مکان هستند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«فراوانی ثروت» یا «ثروت عظیم»
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
اینها اسم مکان هستند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
این کنایه از مردم دان و یاوان است. ترجمه جایگزین: «مردم دان و یاوان»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
نوعی آهن که میتوان با چکش آن را شکل داد.
این نوعی ادویه است که از تنه درختی گرفته میشود. «دارچین» نام دیگر این ادویه است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-unknown)
نوعی علف که به عنوان عطر و برای مصارف دارویی استفاده میشود.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-unknown)
این قسمت کنایه از مردم ددان است. ترجمه جایگزین: «مردم ددان بودند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
پوششی بر زین که آن را رو یا زیر زین میگذاشتند.
اینها اسم مکان هستند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
این کنایه از مردم عربستان است. ترجمه جایگزین: «مردم عربستان» یا «عربستانیها»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
اینها اسامی مکان هستند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«سنگهای قیمتی»
این قسمت به کسانی اشاره دارد که در این مکانها زندگی میکنند. ترجمه جایگزین: «مردم حران، کَنَه و عَدَن تاجران همراهت بودند، به علاوه مردم شبا، آشور و کِلمَد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
اینها اسامی مکان هستند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
ضمایر «تو» و ضمیر ملکی مستتر در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
«با تو...تجارت کردند»
«جامههای بنفش...با رنگهای فراوان»
«پارچههایی رنگارنگ و تزئین شده...با کیفیت بالا»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «کشتیهای ترشیش کالاهای تو را حمل کردند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
اینجا به نحوی از ثروت صور سخن گفته شده که گویی آن کشتی پر از بار است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«در میانه دریاها.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
کلمه «تو» در این آیات به صور اشاره دارد. اینجا شهر صور توصیف شده و در آیات بعدی مثل کشتی شکسته توصیف شده است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید.
«کسانی که برای تو پارو میزنند»
«آبهای فراوان»
«بادی قوی از شرق»
«دل دریا» یا «میان دریا.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
مردانی که کشتیرانی میکنند
«دل دریا» یا «اعماق دریا.» ببینید این قسمت را در حزقیال ۲۷: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
اسم معنای «انهدام» را میتوان به صورت فعل «نابود کردن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «زمانی که نابود شدهای»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
پسوند ملکی در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود برای صور را به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان مانند کشتی شکسته توصیف شده است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
اینجا در اصل از عبارت «شهرهای کنار دریا» استفاده شده که در اصل به مردمی که آنجا زندگی میکنند اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «مردم شهرهای کنار دریا خواهند لرزید»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«تمام کسانی که پارو میزنند»
«با ناراحتی فریاد میزنند»
این جملات به غمگین بودن و ماتم گرفتن اشاره دارند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-symaction)
شناسه مستتر فاعلی در این آیه به کسانی اشاره دارد که در آیه ۲۸ و ۲۹ آمدهاند. کلمات «تو» و «برای تو» به صور اشاره دارند.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان مانند کشتی شکسته توصیف شده است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این جملات به غم و ماتم اشاره دارند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-symaction)
بدون موی سر
اسم معنای «مرثیه» را میتوان به صورت فعل «مرثیه خواندن» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «فریاد خواهند زد و مرثیه میخوانند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
«سرود مراسم تدفین میخوانند»
پاسخی که برای این سوال انتظار میرود منفی است و تاکید میکند که صور سعی به متفاوت بودن از شهرهای دیگر دارد. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «شهر دیگری مثل صور نیست، شهری که میان دریا به سکوت وا داشته شده است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که دشمنش اکنون ساکت کرده است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی مردم کالاهای تو را به ساحل آوردند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
«به خشکی میآمد» [در فارسی متفاوت انجام شده]
«پادشاهان زمین را غنی گردانیدی»
ضمایر تو و شمیر ملکی در این آیات به صور اشاره دارد.
خداوند[یهوه] همچنان پیغام خود را برای صور، به حزقیال میگوید. شهر صور همچنان به نحوی توصیف میشود که گویی کشتی زیبایی است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «وقتی که دریاها، آبهای عمیق تو را در هم کوبیدند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
این کلمه به تکه تکه شدن اشاره دارد.
گروهی از کارگران
«ترسیده و از آن چه برای تو اتفاق افتاده بود، متحیر شده بودند»
اسم معنای «دهشت» را میتوان به قید «ترسان» ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «پادشاهانشان ترسان و لرزان بودند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
«از ترس میلرزید»
اینجا در اصل از کلمه «روی» استفاده شده که به خود شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «به نظر میلرزیدند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این صدایی مثل سوت است که شخص از میان دندانهای خود ایجاد میکند. این صدا ممکن است از روی ناراحتی، غم یا تعجب باشد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-symaction)
اسم معنای «دهشت» را میتوان به صفت «مخوف» ترجمه کرد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «مهیب[خوفناک] شدی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)