خدا یهودا را با زانیهای مقایسه میکند؛ چون او بتها را به جای خدایی که کمکهای فراوانی به او کرده، پرستید. زنا تمثیلی معمول در کتاب مقدس است که بتپرستی قوم اسرائيل توصیف میشود.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
خداوند[یهوه] در این باب در مورد اورشلیم مانند شهری سخن میگوید که گویی عروسی بیوفاست. خدا رشد آن دختر از نوزادگی تا بلوغ را توصیف میکند. مقصود از این شهر، ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته به کار رفته است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱۶ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات[سخنان] را گفت»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا تاکید کند که او تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است، ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «شخص فانی» یا «انسان»
این دو عبارت معنایی مشابه دارند. خداوند[یهوه] به نحوی از زمانی که قوم شهر را بنیاد نهادند سخن میگوید که گویی آن شهر را به دنیا آوردهاند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
اَموریان و حِتیان اقوام بت پرستی بودند که قبل از غالب آمدن قوم اسرائیل بر آن سرزمین آنجا زندگی میکردند. خداوند[یهوه] از تعلق پدر و مادر اورشلیم به همان دسته از مردم سخن میگوید که گویی تا به این واسطه بگوید که او، یعنی اورشلیم، در بتپرستی زاده شده است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
خداوند[یهوه] به نحوی از شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی یک نوزاد است. مقصود از شهر، ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«ناف» به بند ناف اشاره دارد که به شکم نوزاد متصل است. ترجمه جایگزین: «مادرت بند نافت را نبرید» [در فارسی متفاوت انجام شده]
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche)
کلمه «چشم» به کسی اشاره دارد که میبیند. ترجمه جایگزین: «کسی که تو را میبیند بر تو شفقت[دلسوزی] نمیکند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche)
«چون والدینت از تو متنفر بودند»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «والدینت تو را در صحرایی انداختند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر، ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
خداوند[یهوه] نزدیک به آن نوزاد راه میرود.
اطلاعات ضمنی را میتوان از عبارت قبلی برداشت کرد. ترجمه جایگزین: «هنگامی که در خون خود دراز کشیده بودی به تو گفتم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-ellipsis)
خداوند[یهوه] در این قسمت رشد سریع را با نحوه رشد گیاهان مقایسه میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-simile)
این عبارات معنایی مشابه دارند. هر دوی آنها به رشد و قد کشیدن اشاره دارند. ترجمه جایگزین: «تو...بالغ...و قد بلندتر شدی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
شناسه مستتر فاعلی در این قسمت به آن زن اشاره دارد. مقصود از این زن اورشلیم است. نویسنده به نحوی از او سخن گفته که گویی به زیباترین جواهر تبدیل میشود درست مثل زنی که زیباترین است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
برخی از نسخ مدرن این قسمت را به «به سنی رسیده که جواهر بر خود بیاندازی» ترجمه کردهاند.
این کلمات اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «کاملاً برهنه»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
خداوند[یهوه] همچنان مانند یک زنی جوان در مورد اورشلیم سخن میگوید. مقصود از آن شهر، ساکنان آن است. (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
کلمه «اینک[بنگرید]» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
این بدان معناست که خداوند[یهوه] آن زن جوان را در سنِ مناسب ازدواج میداند.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«لباسهای زیبا.» قلابدوزی کردن لباس به دوختن طرحهایی بر آن اشاره دارد.
«بر تو جواهرات گذاشتم»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «طلا و جواهر بر تو گذاشتم و کتان نازک بر تن تو...کردم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
«بسیاری در ملل مختلف میدانستند...چه کسی بودی»
«زیبایی تو بینقص بود»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«بر زیبایی او اتکا کردی»
خداوند[یهوه] به نحوی در مورد اورشلیم سخن میگوید که گویی آن شهر زنی بیوفاست که در ازای مبلغی پول با مردان دیگر همبستر میشود.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
خداوند[یهوه] به نحوی از اعمال غیر اخلاقی اورشلیم سخن میگوید که گویی مایع هستند و به نحوی از ارتکاب آنها سخن گفته گه گویی آن مایعات از ظرفی بیرون ریخته میشوند. ترجمه جایگزین: «مرتباً دست به هرزگی زدی[مدام فحشا کردی]»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این عبارت عبری در نسخ مدرن و مختلف متفاوت ترجمه شده است. برای مثال برخی از ترجمهها این قسمت را «پس خود را به او دادی» یا «پس مال او بودی» ترجمه کردهاند.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«مجسمه مردان» یا «بتهایی که شبیه مردان هستند»
معانی محتمل: ۱) این روشی مودبانه است که به آن واسطه میگوید آن زنان با تمثال های مردان همبستر میشدند. ترجمه جایگزین: «با آنها خوابیدید» یا ۲) خداوند[یهوه] با مطرح کردن این استعاره به نحوی از اینکه آن زن تمثالها را میپرستد سخن میگوید که گویی با آنها همبستر میشود. ترجمه جایگزین: «آنها را پرستش کردی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-euphemism and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«به عنوان هدیهای...جلوی آنها گذاشتی»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«که فرزندان من بودند»
خداوند[یهوه] از عملی سخن میگوید که قوم اسرائيل واقعاً انجام داده بودند. آنها فرزندان خود را برای بتها قربانی میکردند. مردمی که در دوران باستان برای خدایان ملل بتپرست قربانی میگذراندند، باور داشتند که خدایان غذای تقدیم شده را میخورند. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو آنها را برای آن تمثالها قربانی کردی تا آن بتها بتوانند به عنوان غذا آنها را بخورند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
خداوند[یهوه] با مطرح کردن این پرسش بدیهی بر عمل آن زن تاکید میکند گویی که فاحشگی او به اندازه کافی شریرانه نبوده و حالا فرزندان خود را قربانی میکند. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید فاحشگی خود را بیاهمیت پنداشته باشی.» یا «فکر نمیکنم که فاحشگی تو موضوع بیاهمیتی باشد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
خداوند[یهوه] در مورد کاری سخن میگوید که قوم اسرائيل در واقع انجام داده بودند. آنها فرزندان خود را قربانی بتهای خدانشناسان کرده بودند. اینجا به طور ضمنی گفته شده که آنها را به آتش انداخت تا قربانی سوختنی برای تمثالها باشند. ترجمه جایگزین: «آنها را به عنوان قربانی سوختنی تقدیم کردی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
این کلمات به یک چیز اشاره دارند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کاملاً برهنه»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
معانی محتمل: ۱) ممکن است مکانی برای بتپرستی بنا کرده باشد یا ۲) ممکن است مکانی برای فحشا ساخته باشد.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
خداوند[یهوه] به نحوی از آغاز کوچه یا خیابان سخن میگوید که گویی آن جاده سر دارد. ترجمه جایگزین: «سر هر جاده»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید جلب میکند.
کلمه «دست» به قدرت اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «از قدرت خود برای زدن تو استفاده میکنم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
خداوند[یهوه] به نحوی از مانع رسیدن ذخیره غذا شدن سخن میگوید که گویی غذا را قطع میکند. ترجمه جایگزین: «مانع ذخیره غذا ی تو میشوم» [در فارسی متفاوت انجام شده]
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
اینجا در اصل از کلمه «جان تو» استفاده شده که به خود شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو را تسلیم خواهم کرد» [در فارسی انجام شده]
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche)
اینجا خداوند[یهوه] به نحوی از شهرهای فلسطین سخن میگوید که گویی دختران فلسطین هستند. مقصود از این شهرها، ساکنان آنهاست. ترجمه جایگزین: «مردم فلسطین»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان در مورد اورشلیم و قوم اسرائيل مانند زنی بیوفا سخن میگوید.
خداوند[یهوه] این پرسش بدیهی را برای توبیخ اورشلیم به کار میبرد. این قسمت را میتوان در قالب جمله خبری بیان کرد. ترجمه جایگزین: «دل تو باید بسیار بیمار باشد که همه این اعمال، اعمال زنی فاحشه و بیحیا را انجام میدهی!»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
کلمه «دل» به اراده و عواطف اشاره دارد. خداوند[یهوه] به نحوی از ناتوانی آن زن در قبال کنترل میل خود سخن میگوید که گویی دل او مریض است. ترجمه جایگزین: «چقدر اراده تو ضعیف و سست است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
معانی محتمل: ۱) ممکن است مکانی برای بتپرستی بنا کرده باشد یا ۲) ممکن است مکانی برای فحشا ساخته باشد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۶: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید.
خداوند[یهوه] به نحوی از آغاز کوچه یا جاده سخن میگوید که گویی سر دارد. ببینید عبارت مشابه را در حزقیال ۱۶: ۲۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «سر هر کوچه»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این قسمت به پذیرفتن کسی به همبستری با خود اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «در بسترت دیگران را به جای شوهرت پذیرفتی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-euphemism and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
خداوند[یهوه] به نحوی از شهوت[ثروت] اورشلیم سخن میگوید که گویی مایع است و به نحوی از ارتکاب اعمالی که حس شهوت را ارضا میکنند سخن میگوید که گویی آن مایع را از ظرفی بیرون میریزند. ترجمه جایگزین: «مدام اعمالی را مرتکب میشوی که شهوتت را ارضا میکنی» [در فارسی متفاوت انجام شده]
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
برخی از نسخ مُدرن این قسمت را به «ثروت[نقد] خود را بیرون بریز ترجمه کردهاند» [در ترجمه انگلیسی از کلمه «شهوت» استفاده شده است]
این قسمت اشاره میکند که فرزندان خود را برای بتها قربانی میکند.
کلمه «هان» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
مقصود از برهنه کردن شخص جلوی دیگران تحقیر کردن او بوده است. کلمه «عریانی» را میتوان در قالب صفت ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تا تو را کاملاً برهنه ببینند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این عبارت به هر گونه قتل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قتل»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
اینجا در اصل از کلمه «خونریز» استفاده شده که به هرگونه قتل اشاره دارد. معانی محتمل: ۱) خداوند[یهوه] به نحوی از مجازات کردن او به واسطه قتل سخن میگوید که گویی [فرد] خونریزی را نزد او میآورد. ترجمه جایگزین: «در خشم و شور، تو را به خاطر ارتکاب قتل مجازات خواهم کرد» یا ۲) خداوند[یهوه] به نحوی از کشتن او سخن میگوید که گویی [فرد] خونریزی را نزد او میآورد. ترجمه جایگزین: «در خشم و غیرتم، خون تو را خواهم ریخت» [در فارسی متفاوت انجام شده]
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
کلمه «دست» به قدرت یا کنترل اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «تو را تحت کنترل آنها قرار خواهم داد» یا «به آنها اجازه خواهم داد که بر تو سلطه یابند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
مکانهایی که ممکن است منهدم سازند: ۱) جایی که بتها را میپرستند یا ۲) جایی که فحشا میکنند. ببینید «عمارات بلند» را در حزقیال ۱۶: ۲۴ چطور ترجمه کردهاید.
این دو کلمه یک معنا دارند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «کاملاً برهنه»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر، ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
کلمه «عقوبت» را میتوان به عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «به طرق مختلف تو را مجازات خواهند کرد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
«جایی که بسیاری زنان میتوانند ببینند» یا «در حالی که زنان بسیار نگاه میکنند»
کلمات «خشم» و «غیرت» به مجازاتی اشاره دارند که خداوند[یهوه] به خاطر خشم خود اجرا میکند. این دو عبارت اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «من دیگر تو را مجازات نخواهم کرد، چون دیگر از تو خشمگین نخواهم بود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-parallelism)
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این اصطلاح به معنای به خاطر آوردن است. ترجمه جایگزین: «به خاطر نیاورده»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
اینجا در اصل از کلمه «[لرزانیدی]» استفاده شده که به عکس العمل فیزیکی او هنگام عصبانی بودن اشاره دارد. هنگامی که اورشلیم این اعمال را انجام میداد، آن زن نیز فکر نکرد که خدا در زمان جوانی، برای او چه کرده است.
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
کلمه «اینک» توجه ما را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآید، جلب میکند.
«که از شوهر خود متنفر بود»
اَموریان و حِتیان اقوام بتپرستی بودند که قبل از غالب آمدن قوم اسرائیل بر آن سرزمین آنجا زندگی میکردند. خداوند[یهوه] از تعلق پدر و مادر اورشلیم به همان دسته از مردم سخن میگوید که تا به این واسطه بگوید که گویی او در بتپرستی زاده شده است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱۶: ۳ چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
سامره و سدوم هر دو شهرهایی بودند که خدا به خاطر بتپرستی و شرارات آنها را داوری کرده بود. خداوند[یهوه] میگوید که این شهرها خواهر هستند و به این واسطه تعلق او را به خانوادهای که بتپرست و شریر هستند، نشان دهد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
اینجا به نحوی از چگونگی زندگی شخص سخن گفته شده که گویی آن فرد بر مسیری قدم میگذارد. ترجمه جایگزین: «مثل آنها رفتار نکردی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
کلمه «رفتار» و «[عمل]» اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «کارهای آنها را تقلید کردی» [در فارسی انجام شده]ّ
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
خداوند[یهوه] سدوم را مثل زنی ثروتمند توصیف میکند که بیش از نیاز خود غذا دارد و در امنیت زندگی میکند. (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
کلمه «دست» به کسانی اشاره دارد که با دستهای خود کار میکنند. کلمه «مسکینان» به کسانی که توان رفع نیاز خود را ندارند تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «به کسانی که توان رفع نیازهای خود را نداشتند، کمک نکردند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
خداوند سه مرتبه از این عبارات استفاده میکند تا تاکید کند که شهرهای شریر سامره و سدوم از اورشلیم پارساتر[عادلتر] هستند.
خداوند دو مرتبه از این عبارت استفاده میکند تا تاکید کند که مردم اورشلیم چگونه با بیشرمی عمل میکنند.
«خجالت بکش» یا «بیآبرویی خود را متحمل شو»
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«شرمنده خواهی بود» یا «بیآبرویی خود را متحمل خواهی شد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو را تحقیر خواهم کرد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
کلمه «تسلی» را میتوان در قالب عبارت فعلی ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «سدوم و سامره را تسلی خواهی داد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
این قسمت را میتوان به خالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خواهرت سدوم و دخترانش را به حالت قبلی خود بر میگردانم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «خواهرت سامره و دخترانش را به حالت اول بر میگردانم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
«وضعیت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو و دخترانت را به حالت اول احیا خواهم کرد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
کلمه «زبان» به کسی که سخن میگوید اشاره دارد. این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «حتی به خواهرت سدوم اشاره نکردی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «قبل از آن که شرارت خود را آشکار سازی» یا «قبل این که شرارتت را آشکار سازم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
این قسمت به عنوان شهری از اورشلیم سخن گفته که مردم معمولاً به بدی از آن سخن میگفتند.
خداوند[یهوه] اینجا به نحوی از شهرهای ادوم و فلسطین سخن میگوید که گویی آنها دختران ادوم و فلسطین هستند. مقصود از این شهرها ساکنان آنهاست. ترجمه جایگزین: «به تمام ادومیان و فلسطینیان»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
بسیار متنفرند.
خداوند[یهوه] با نام خود را خطاب قرار میدهد تا قطعیت اعلام خود را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۵: ۱۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «این است آن چه خداوند[یهوه] اعلام کرده است» یا «این است آن چه من، خداوند[یهوه]، اعلام کردهام»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-123person)
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
اورشلیم پیمان ازدواج خود با خداوند[یهوه] را شکست؛ بنابراین نشان داد که به سوگندهای خود به خدا وفادار نیست. ترجمه جایگزین: «با شکستن پیمان خود با من، قسم خود را بیارزش ساختی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
خداوند[یهوه] همچنان به نحوی در مورد شهر اورشلیم سخن میگوید که گویی این شهر زنی بیوفا است. مقصود از این شهر ساکنان آن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این اصطلاح به معنای به خاطر آوردن است. ترجمه جایگزین: «به یاد آور»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «که هنگام جوانیات با تو بستم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
وقتی خداوند[یهوه] میگوید که مردم خواهند دانست او خداوند[یهوه] است به طور ضمنی میگوید که خواهند دانست او تنها خدای حقیقی و مقتدرترین و قدرتمندترین است. ببینید این قسمت را در حزقیال ۶: ۷ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «میفهمی که من خداوند[یهوه]، تنها خدای راستین هستم» یا «میفهمی که من، خداوند[یهوه] مقتدرترین و قدرتمندترینم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
این اصطلاح به معنای به خاطر آوردن است. ترجمه جایگزین: «همه چیز را به یاد آورده»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این بدان معناست که اورشلیم به دلیل شرمندگی بسیار خود، قادر به سخن گفتن نخواهد بود.