داستان الیشع با حکایاتی دربارۀ معجزاتی که او انجام داده، ادامه مییابد.
(See: 2 Kings 4-6 and /WA-Catalog/en_tw?section=kt#miracle)
الیشع به بیوه زنی کمک مالی میکند، به درستی نبوت میکند که زنِ نازایی باردار خواهد شد و سال بعد فرزندی خواهد داشت. بعدها، وقتی آن بچه میمیرد، الیشع با معجزهای باعث میشود او به زندگی برگردد. همچنین الیشع باعث میشود که غذای سمی، دیگر زیانآور نباشد؛ همچنین او با معجزهای به ۱۰۰ نفر فقط با ۲۰ قرص نان غذا میدهد.
به این معنی نیست که آنها پسران انبیا بودند، بلکه آنها گروهی از انبیا بودند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «انبیا»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
«شوهرِ من که خادم تو بود»
شخصی که به دیگران پول قرض میدهد
زن به خودش به عنوان کنیز الیشع اشاره میکند تا احترام خود را به او نشان دهد.
این آرایۀ ادبی مبالغه است. تنها چیز ارزشمندی که او داشت، ظرفی از روغن بود.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-hyperbole)
این صفحه تعمداً خالی است.
این یعنی به داخلِ خانۀ خود برود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تو باید به داخلِ خانۀ خود بروی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
این صفحه تعمداً خالی است.
«کوزهها [خُمرهها]»
این به الیشع اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «الیشع، مردِ خدا»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
این یک اصطلاح است. یعنی از پول برای خرید آنچه نیاز دارند از قبیل غذا و لباس استفاده کنند. ترجمه جایگزین: «بقیۀ پول را برای خودت و پسرانت به جهت آنچه برای زندگی نیاز داری، استفاده کن»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این نام یک شهر است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
این یعنی از او [از الیشع] درخواست نمود تا توقف کند و در خانهاش غذا بخورد. ترجمه جایگزین: «از او [از الیشع] درخواست کرد تا به خانهاش برود و غذا بخورد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«به طرف شونیم سفر میکرد»
«اینک درک کردم»
«که مرتباً سفر میکند»
زنِ والامقام به صحبت کردن با شوهرش دربارۀ الیشع ادامه میدهد.
اینجا «ما » به زنِ والامقام و شوهرش اشاره میکند.[ در فارسی به این شیوه نیامده است]
این صفحه تعمداً خالی است.
این نامی مردانه است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«زن شونمی را صدا بزن.» اینجا به زنی که اهل شونیم است و الیشع با او میماند، اشاره میکند.
عبارت «تمامی این زحمت را کشیدهای» یک اصطلاح است که یعنی تلاش بسیاری برای انجام این امور کردهای. ترجمه جایگزین: «تو تلاش بسیاری برای مراقبت از ما کردهای» یا «تو بسیار سخت کار کردهای تا از ما مراقبت کنی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این جمله را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چه کاری میتوانیم برایت انجام دهیم؟»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
اینجا الیشع میپرسد که آیا زن میخواهد برای درخواست او با پادشاه یا سردار لشکر صحبت کند. معنیِ ضمنی این سؤال را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آیا برای تو از ... درخواستی کنیم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
زن به طور ضمنی اشاره میکند که نیاز به چیزی ندارد، چون خانوادهاش به نیازهای او رسیدگی میکنند. ترجمه جایگزین: «من در میان خانوادهام زندگی میکنم، و چون آنها از من مراقبت میکنند، نیاز به چیزی ندارم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
این صفحه تعمداً خالی است.
«از او بخواه که بیاید تا من را ببیند»
«پس جیحزی او را صدا زد»
این به راهرو [درگاه] اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «راهرو»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«پسرت»
زن از هر دو اسم برای اشاره به الیشع استفاده میکند.
زن به خودش با عنوان کنیز الیشع اشاره میکند، تا احترام خود را به او نشان دهد.
«در همین فصل سال بعد»
«وقتی پسر بزرگتر شد»
پسر این را گفت چون سرش صدمه دیده بود. معنی آن را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «سرم صدمه دیده! سرم صدمه دیده!»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
اینجا زانوهای زن به دامنِ لباسِ او اشاره میکند. او پسرش را در دامنش نگه داشت تا اینکه مُرد. ترجمه جایگزین: «زن او را در دامنش تا ظهر نگه داشت و سپس او مُرد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche)
بستر [رختخواب] در اتاقی بود که برای الیشع زمانی که او به شونیم سفر میکرد، آماده کرده بود.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
ـ«الیشع، مرد خدا»
زن به شوهرش گفت که میخواهد الیشع را ببیند، اما به او نگفت میخواهد او را ببیند چون پسرشان مُرده است. این اطلاعات ضمنی را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا من به سمت مرد خدا بشتابم و سپس برگردم.‘ اما او به شوهرش نگفت که پسرشان مُرده است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
زن این را میگوید، چون میداند که این موردی خواهد بود که شوهرش آنچه را که او میخواهد انجام میدهد. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه چیز درست خواهد شد، اگر که تو آنچه را که من میخواهم انجام دهی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
زن، الاغ را زین نکرد، بلکه خادم آن را برای او زین نمود. ترجمه جایگزین: «خادمش الاغ را زین کرده بود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«پس او به طرف کوه کرمل جایی که الیشع، مرد خدا آنجا بود، سفر کرد»
«درحالی که که او هنوز دور بود، الیشع او را دید که میآید»
«خوب است» یا «بله، همه چیز خوب است»
«کوه کرمل»
این به طور ضمنی اشاره میکند که او زانو زد یا جلوی او بر زمین افتاد و پایش را گرفت. ترجمه جایگزین: «جلوی او بر زمین افتاد و دستانش را دور پاهایش پیچید»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
الیشع میبیند که زن ناراحت است، اما یهوه دلیل ناراحتیاش را بر او [بر الیشع] آشکار نکرده است.
زن این سؤالهای بدیهی را به کار میبرد تا نشان دهد برای آنچه اتفاق افتاده ناراحت است. او دربارۀ مکالمهاش با الیشع، زمانی که به او گفته بود پسری خواهد داشت، سخن میگوید. این سؤالها را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «من از تو نخواسته بودم که به من پسری بدهی، بلکه میخواستم به من دروغ نگویی!»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
«برای سفر آماده شو»
الیشع میخواست جیحزی با سریعترین حالت ممکن [در اسرع وقت]، حتی بدون توقف یا صحبت کردن با کسی، سفر کند.
«با همان قطعیتی که یهوه زنده است و تو نیز زنده هستی، قسم.» این نشان میدهد که مادر قسم میخورد. مادر قطعیت زنده بودن یهوه و الیشع را با قطعیت آنچه میگوید، مقایسه میکند. این روشی برای بیان عهدی جدی است. ترجمه جایگزین: «من با جدیت قسم میخورم که ...»
این یعنی بچه زنده نبود. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما بچه هیچ علامتی از زنده بودن نشان نداد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
اینجا به نحوی از مُردن سخن گفته شده که گویی خوابیده است. ترجمه جایگزین: «هنوز مُرده است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-euphemism)
این صفحه تعمداً خالی است.
«پس الیشع خودش به اتاق، جایی که بچه دراز کشیده بود، رفت و در را بست»
این صفحه تعمداً خالی است.
«دوباره بالای سر پسر دراز کشید»
«زن شونمی»
زن، نزد الیشع به نشانۀ احترام و قدردانیِ بسیار خم شد. ترجمه جایگزین: «پس او جلوی الیشع با صورتش بر زمین خم شد، تا قدردانیاش را نسبت به او نشان دهد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-symaction)
این یک اصطلاح است. به این معنی نیست که آنها واقعاً پسران انبیا بودند، بلکه آنها گروهی از انبیا بودند. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۲: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «گروهی از افرادی که نبی بودند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این غذایی است که معمولاً از گوشت و سبزیجات پخته شده در دیگی با مایع درست شده است.
اینها سبزیجاتی هستند که به صورت خودرو رشد میکنند، یعنی کسی آنها را نمیکارد.
او زیر لبۀ ردای خود را تا کمرش بلند کرد تا بتواند سبزیجات بیشتری نسبت به آن مقداری که میتوانست با دستانش حمل کند، بردارد.
از آنجایی که آنها آن سبزیجات را نمیشناختند، نمیدانستند که آیا برای خوردن سالم هستند یا نه. معنی کامل این عبارت را میتوان به وضوح بیان کرد. ترجمه جایگزین: «اما نمیدانستند آیا آنها برای خوردن مناسبند یا نه»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«آنها آش را داخل کاسهها ریختند»
این یعنی چیزی در دیگ بود که میتوانست آنها را بکُشد، نه این که چیزی در دیگ مُرده است. ترجمه جایگزین: «چیزی در دیگ هست که ما را خواهد کُشت»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«آن را به آش در دیگ اضافه کرد»
«آن را به مردم بده تا بخورند»
این نام یک شهر است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«۲۰ قرص نان»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-numbers)
«درست شده از جو، از غلۀ تازه»
«سر دانۀ تازه.» این به محصول از برداشت تازه، اشاره میکند.
مرد از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا به طور ضمنی اشاره کند که این نان برای غذا دادن به ۱۰۰ نفر کافی نیست. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. ترجمه جایگزین: «این برای غذا دادن به صد نفر کافی نیست!»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
«۱۰۰ نفر»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-numbers)
اینجا به یهوه با آنچه میگوید اشاره شده است. این عبارت کنایهای از خودِ یهوه است. ترجمه جایگزین: «یهوه»