۱. دستورالعملهای اسرائیلیان دربارۀ قربانیها (۱: ۱ـــ۶: ۷)
۲. دستوالعملهای کاهنان دربارۀ قربانیها (۶: ۸ ـــ۷: ۱۰)
قربانی سوختنی (۶: ۸- ۱۳)
قربانی هدیۀ آردی (۶: ۱۴-۲۳)
قربانی گناه (۶: ۲۴-۳۰)
قربانی جرم (۷: ۱-۱۰)
۳. دستورالعملهای بیشتر به اسرائیلیان (۷: ۱۱ ـــ۷: ۳۸)
۴. تقدیس [مسح] کاهنان (۸: ۱ ـــ۱۰: ۲۰)
۵. قوانینی دربارۀ چیزهای طاهر و نجس (۱۱: ۱ ـــ۱۵: ۳۳)
۶. روز کفاره؛ جایگاه قربانی؛ اهمیت خون (۱۶: ۱ ـــ۱۷: ۱۶)
۷. تقدیس [مسح] کردن برای پرستش و خدمت؛ فاقد صلاحیت بودن برای خدمت (۱۸: ۱ ـــ۲۴: ۲۳)
۸. سالهای استراحت و رهایی (۲۵: ۱-۵۵)
۹. برکت مطیعان و لعنت [تنبیه] نامطیعان (۲۶: ۱-۴۶)
۱۰. هدایا برای خدا (۲۷: ۱-۳۴)
در کتاب لاویان، خدا همچنان از طریق موسی قوانینی به قوم اسرائیل میدهد. مردم [قوم] برای به جا آوردن عهد خود با خدا از همۀ این قوانین اطاعت میکردند.
«لاویان» یعنی «دربارۀ لاویان.» لاویان از سبط اسرائیل بودند که کاهنان و خدمتگزاران دیگر را در خیمه آماده میکردند. درصورتی که مخاطبین زبان مقصد با اصطلاح لاویان آشنا نیستند، میتوانید آن را «کتابی دربارۀ کاهنان» یا «کتابی دربارۀ خادمین خیمه» نامگذاری کنید.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#tabernacle and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
نویسندگان عهد عتیق و عهد جدید هر دو موسی را به عنوان نویسنده کتاب لاویان معرفی میکنند. چون در زمانهای قدیم، یهودیان و مسیحیان هر دو فکر میکردند که موسی کتابهای پیدایش، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه را نوشته است.
این اصطلاحات مربوط به جدا کردن فرد یا چیزی از مابقی مردم [قوم]، دنیا، یا کاراییهای معمول است. خدا این افراد یا چیزها را جدا کرد تا آنها فقط متعلق به او باشند. مردم [قوم] باید مکانهایی مجزا را برای پرستش یا حرمت نهادن خدا در نظر میگرفتند و نمیتوانستند استفادهای دیگر از آن مکانها داشته باشند. خدا اسرائيلیان را ملزم دانست تا به طریقی زندگی کنند که قوم تنها به او تعلق داشته باشند.
اینجا به نحوی از کسی یا چیزی که مورد قبول خدا یا «مقدس» بود سخن گفته شده که گویی آنها جسماً طاهر هستند.
به همین شکل، به نحوی از کسی یا چیزی که مورد قبول خدا یا مقدس نبود سخن گفته شده که گویی آنها جسماً نجس هستند.
برخی از مردم [قوم] یا چیزها قابل تمیز یا «طاهر» شدن بودند تا به این وسیله خدا آنها را مقبول بداند. افراد یا چیزها درصورتی طاهر به حساب میآمدند که مردم قربانیها و مراسم صحیح را بگذرانند. برای مثال خارجیهایی که قصد زندگی و پرستش یهوه در میان قوم را داشتند میتوانستند پاک [طاهر] شوند، اگرچه افراد یا چیزهای دیگر هرگز نمیتوانستند مقبول او به حساب آیند.
مهم است که بدانید تمام چیزها یا شرایط ناپاک، گناه به حساب نمیآمدند. برای مثال، بعد از به دنیا آمدن فرزند پسر، زن برای سی و سه روز نجس بود. پس حیوان مناسب قربانی میشد. خونریزی زن را نجس میکرد (لاویان ۱۲: ۷). اما لاویان هرگز اشاره نکردهاند که کسی که دچار خونریزی است، مرتکب گناه شده است. خدا به همین منوال به اسرائیلیان اجازه خوردن بسیاری از حیوانات را نمیداد، تا به این طریق قوم خود را جدا کند.
چون خدا مرتکب گناه نمیشود، واژگان «مقدس» و «قداست» به همین مفهوم اشاره دارند. چیزی که متعلق به خداست مقدس است. چون قوم باید به خدا احترام بگذارند، پس باید به آنچه که به خدا تعلق دارد نیز احترام بگذارند.
در هفده مورد، عبارت «خداوند به موسی (و گاهی به هارون) گفت» اغلب در ابتدای پاراگراف مورد استفاده قرار گرفته است. خدا و موسی اغلب با یکدیگر صحبت میکردند. فعل «صحبت کردن» سی و هشت بار استفاده شده است.
کتاب لاویان نشان میدهد که خدا مقدس است. به این معنی که خدا بسیار متفاوت از انسان و مابقی موجودات جهان است. خدا گناه نمیکند. به همین دلیل، غیر ممکن است بدون «پاک [طاهر]» شدن مورد قبول خدا شد. منظور از قربانی کردن حیوانات این بود که مردم و چیزها مورد قبول خدا شوند. به هر حال، قوم باید حیوانات را قربانی میکردند تا مقبول خدا واقع میشدند. چنین امری نشان میداد که همیشه نیاز به قربانی بهتری داشتند. آنها به قربانی نیاز داشتند که برای همیشه آنها را مقبول خدا بسازد.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#holy and /WA-Catalog/en_tw?section=kt#sin)
کاهنان افراد خاصی بودند که از طرف مردم به حضور خدا میرفتند. خدا به کاهنان این اقتدار را داده بود تا قربانیهای اسرائیلیان را به حضور او بیاورند.
برای سایر امتها نیز معمول بود که حیوانات را برای بتهای خود قربانی کنند. اما، امتهای دیگر کارهای دیگری نیز برای پرستش خدایان دروغین خود انجام میدادند. برای مثال، مردم با روسپیها در معبد خدایانشان همبستر میشدند [میخوابیدند]. آنها با این کار سعی داشتند خدایان خود را به برکت دادن زمینشان برای رشد بیشتر محصول وا دارند. مردم از امتها [اقوام] دیگر گاهی قربانی انسانی به خدایان خود تقدیم میکردند. خدای اسرائیل به قوم خود اجازه نمیداد که این چنین کارهایی را انجام دهند.
روغن بر سر فرد یا چیزی ریخته میشد تا نشان دهد آن فرد برای خدا کنار گذاشته شده است. آب برای طهارت بخشیدن به کسی یا چیزی به کار میرفت تا به این وسیله مقبول خدا قرار گیرد و از خون نیز برای پاک و خالص کردن اشخاص یا چیزها استفاده میشد. علت این امر این است که خون نشانه حیاتی است که باید ریخته شود تا خدا گناهان قومش را ببخشد.
این عبارت به خواننده نشان میدهد که این احکام از سوی خدا هستند و باید اطاعت شوند. شما همچنین میتوانید این چنین ترجمه کنید «خدا به موسی گفت.»