در ترجمه ULB آیات این باب را کمی متمایل به سمت چپ متن قرار میدهند، چون سبک و سیاقی شاعرانه دارد.
ایوب از چندین پرسش بدیهی در این باب استفاده میکند. هدف این سؤالات بدیهی این است که اشتیاق صادقانه ایوب را نشان دهد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
این اصطلاح یعنی شروع به صحبت کرد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این صفحه تعمداً خالی است.
ایوب به نحوی از آن روز و شب سخن میگوید که گویی آنها انسان هستند. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتتم که هرگز متولد نمیشدم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
این اصطلاح، ابراز غم و اندوه ایوب را با بازگشت از تولد او تا بسته شدن نطفهاش را بیشتر تشدید میکند. ترجمه جایگزین: «شبی که گفتند، ‘پسری در رحم قرار گرفته است‘ نابود شود.»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-ellipsis)
اینجا به نحوی از شب سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند سخن گوید. با این وجود، مترجم ممکن است ترجمه به سبک استعارهای را کمتر مدنظر داشته باشد. ترجمه جایگزین: «شبی که مردم گفتند ...»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
این را میتوان به حالت معلوم مطرح کرد. ترجمه جایگزین: «مادرش نوزاد پسری را در رحم داشت»
عباراتِ موجود در این آیات، دربارۀ روز تولد ایوب است که آرزو میکرد، هرگز به وجود نمیآمد. این به طور ضمنی به روزی اشاره میکند، که اگرچه در گذشته بوده اما هنوز هم به نوعی وجود دارد. در ترجمۀ UDB اینها را به عنوان ابراز غم و اندوه دربارۀ این که آن روز به چه شباهت داشت، ترجمه میکند.
این دو عبارت تاریکیِ روز تولد ایوب را توصیف مینمایند و بدین ترتیب پشیمانی ایوب را از به دنیا آمدنش تکرار میکنند. «تاریکی» شب را توصیف میکند: خورشید نمیدرخشد، پس مردم نمیتوانند ببینند. «روشنایی» روز را توصیف میکند: خورشید میدرخشد، و مردم میتوانند ببینند. اگر در زبان خود کلماتی برای توصیف روز و شب ندارید، میتوانید خورشید را به عنوان کنایه از روشنایی استفاده کنید که نور میآورد و تاریکی وقتی اتفاق میافتد که نور نباشد. ترجمه جایگزین: «آن روز مثل شب شود ... و خورشید در آن ندرخشد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این مربوط به آرزویی است که آن روز دیگر وجود نداشته باشد. ترجمه جایگزین: «آن روز ناپدید شود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
اینجا به نحوی از تاریکی و سایۀ موت سخن گفته شده که گویی آنها انسانهایی هستند که میتوانند ادعای مالکیت بر چیزی را کنند. کلمه «آن را» به روز تولد ایوب اشاره میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
اینجا سایه به خودِ مرگ اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «مرگ مثل یک سایه»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
اینجا به نحوی از ابر سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند در روز تولد ایوب زندگی کند. ترجمه جایگزین: «ابری آن را پوشانده، پس کسی نمیتواند آن را ببیند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این به امری اشاره میکند که جلوی روشنایی خورشید را میگیرد و تاریکی ایجاد میکند [کسوف]. اینجا «سیاه» به تاریکی اشاره مینماید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«آن روز را بترساند.» اینجا به نحوی از روز سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند توسط تاریکی بترسد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
اینجا بار دیگر به نحوی از تاریکی سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند شب را بگیرد و نگه دارد. ترجمه جایگزین: «تاریکی غلیظ آن را محو کند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
«تاریکی عمیق» یا «تاریکی کامل»
کلمۀ «آن» به شب تولد ایوب یا بسته شدن نطفه اشاره میکند. به نحوی از شب بسته شدن نطفۀ ایوب سخن گفته شده که گویی شخصی است که نباید شادی کند. ترجمه جایگزین: «آن شب از تاریخ پاک شود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
به نحوی از آن شب سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند راه رود. ترجمه جایگزین: «کسی آن را در شمارش نیاورد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
به نحوی از شب تولد ایوب سخن گفته شده که گویی یک زن است. ترجمه جایگزین: «هیچ نوزادی آن شب متولد نشود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
اینجا به نحوی از شب تولد ایوب سخن گفته شده که گویی زمانی است که هنوز هم احتمال دارد کسی خوشحال شود. ترجمه جایگزین: «هیچ کسی صدای گریۀ شادی به خاطر تولد پسر را نشنود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
اینجا منظور از آواز، کسی است که شادی میکند. ترجمه جایگزین: «هیچ کس در آن هرگز دوباره شاد نباشد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche)
احتمالاً ایوب اینجا به ساحران و جادوگرانی اشاره میکند که باور داشت میتوانند حتی لِویاتان را با گسترش آشفتگی و هرج و مرج برانگیزانند. لِویاتان حیوانی بود که در افسانههای شرق باستان شناخته شده بود و گمان میشد مسئول هر نوع خرابی، نابودی و آشفتگی باشد.
این به سیاراتی اشاره میکند که اغلب قبل از طلوع خورشید قابل دیدن هستند. ترجمه جایگزین: «ستارگانی که قبل از روشنایی اول روز ظاهر میشوند»
اینجا به نحوی از روز تولد ایوب سخن گفته شده که گویی شخصی به دنبال چیزی است. ترجمه جایگزین: «در آن روز امید به روشنایی است، اما پدید نمیآید»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
اینجا به نحوی از سحر سخن گفته شده که گویی مانند پلک چشم شخصی است. ترجمه جایگزین: «ابتدای نور سحر را نبیند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
به نحوی از رحم زن سخن گفته شده که گویی ظرفی همراه با دَر است. ترجمه جایگزین: «چون آن روز رحم مادرم را نبست»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
اینجا به نحوی از روز تولد ایوب سخن گفته شده که گویی شخصی است که میتواند چیزی را پنهان کند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
اینجا «چشمان» به شخصی اشاره میکند که با چشمانش میبیند. ترجمه جایگزین: «از من»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این عبارت چهار پرسش بدیهی را در بردارد که ایوب میپرسد تا حقیقتاً یک سری اظهارات را اعلام نماید.
«چرا در زمان تولد نمردم؟» ایوب این سؤال را مطرح میکند تا روز تولد خود را ناسزا گوید و غم و اندوه خود را بیان کند. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتم روزی که متولد شدم، میمُردم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
منظور ایوب این است که نباید زنده به دنیا میآمد. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتم وقتی از رحم بیرون آمدم، میمُردم.»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
این به مُردن اشاره میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این احتمالاً به آغوش مادر ایوب اشاره میکند. به نحوی از زانوهای مادرش سخن گفته شده که گویی انسانهایی هستند که میتوانند به نوزاد خوشآمد بگویند. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتم که هیچ آغوشی نبود که مرا بگیرد.»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
به نحوی از پستانهای مادر ایوب سخن گفته شده که گویی آنها انسانهایی هستند که میتوانند به نوزاد خوشآمد بگویند. ترجمه جایگزین: «آرزو داشتم که هیچ پستانی نبود که من را شیر دهد.»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
ایوب شروع به بیان این حقیقت میکند که اگر هرگز به دنیا نیامده بود، چه میشد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-hypo)
ایوب از این دو جمله استفاده میکند تا بیان کند اگر هرگز به دنیا نمیآمد یا در زمان تولد میمُرد، چه اتفاقی میافتاد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-parallelism and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-euphemism)
همان طور که در بالا اشاره شد، ایوب تصور میکند که امری میتوانست در گذشته اتفاق بیفتد، اما به وقوع نپیوسته است. ترجمه جایگزین: «من باید به آرامی میخوابیدم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-hypo)
«خوابیدن، در آرامی استراحت کردن»
اینجا کلمۀ «استراحت یافتن» یعنی در آرامش خوابیدن، و همچنین ایوب دردی را که متحمل شده بود، تجربه نمیکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
«با پادشاهان و مشاوران خود»
ایوب شروع به بیان این حقیقت میکند که اگر هرگز به دنیا نیآمده بود، چه میشد.
این امری را توصیف میکند که ممکن بود اتفاق بیفتد، اما به وقوع نپیوسته است.[ در فارسی به قرینه حذف شده]
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-hypo)
«با سروران استراحت مییافتم.» در این عبارت، کلمات «خوابیدن» و «استراحت یافتن» روشی مؤدبانه هستند که میگویند «دیگر زنده نخواهد بود.»[ «میخوابیدم» در فارسی به قرینه حذف شده]
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-euphemism)
ایوب از ساختار همگون استفاده میکند تا بر آنچه میگوید، تأکید نماید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-parallelism)
ایوب شروع به بیان این حقیقت میکند که اگر هرگز به دنیا نیامده بود، چه میشد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-hypo)
«در رحم مادرم مُرده بودم»
«مثل بچههایی که هرگز به دنیا نیامده بودند»
«نوزادان» یا «بچههای خیلی کوچک»
ایوب کلامش را از مرگ به حیات بعد از مرگ تغییر میدهد.
ایوب از آرایۀ ادبی همگونسازی استفاده میکند تا تأکید کند که اُفتادگان از دست آنانی که باعث سختی و مشقتشان شدهاند، استراحت مییابند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-parallelism)
ایوب از جایی صحبت میکند که مردم بعد از مرگ به آنجا میروند. ترجمه جایگزین: «در آنجا، افراد شرور از شورش دست برمیدارند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
اینجا «آواز» کنایه از قدرتی است که بردهداران بر بردهها داشتند. ترجمه جایگزین: «آنها دیگر تحت کنترل بردهداران نیستند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این مربوط به شکلی از گفتار است که یعنی «تمام مردم، هم فقیران و هم ثروتمندان.»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-merism)
غلام دیگر مجبور نیست که آقایش را خدمت کند.
این دو سؤال ایوب اساساً معانی مشابهی دارند. او متعجب شده که چرا آنانی که با سختی مواجه میشوند به زندگی ادامه میدهند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-parallelism)
اینجا ایوب تعجب میکند که چرا مردم باید زنده بمانند و رنج بکشند. ترجمه جایگزین: «درک نمیکنم چرا خدا به کسی که رنج میبرد، زندگی میبخشد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
این جا روشنی، به حیات اشاره میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«چرا خدا به شخص بدبخت زندگی میبخشد؟» ترجمه جایگزین: «درک نمیکنم که چرا خدا به کسی که بسیار غمگین است، زندگی میبخشد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
این پایان سؤالاتی است که ایوب با کلمات «چرا زندگی بخشید ... به تلخ جانان» میپرسد (آیه ۲۰).
اینجا به نحوی از مرگ سخن گفته شده که گویی شئی است که به طرف کسی میآید. ترجمه جایگزین: «به کسی که دیگر نمیخواهد زنده باشد، اما هنوز زنده است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
اینجا به نحوی از شخصی که امید به مُردن دارد سخن گفته که گویی او برای پنهان کردن گنجها حفر میکند. ترجمه جایگزین: «کسی که بیشتر از این که به دنبال گنجی پنهان باشد، مشتاق توقف زندگی است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
اینجا ایوب از یک سؤال استفاده میکند تا جملۀ خبری را بیان کند. ترجمه جایگزین: «درک نمیکنم که چرا خدا اجازه میدهد شخص زنده بماند، وقتی که از دفن شدن در زمین بسیار شاد میشود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
عبارت «شادی و ابتهاج مینمایند» و «مسرور میشوند» اساساً معانی مشابهی دارند. این دو عبارت با هم بر شدت شادی تأکید میکنند. ترجمه جایگزین: «کسی که بینهایت شاد است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
این روشی مؤدبانه است که به مُردن اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «وقتی میمیرد و میتواند دفن شود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-euphemism)
اینجا قبر به مرگ اشاره میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
ایوب این سؤال را میپرسد تا جملۀ خبری را بیان کند. ترجمه جایگزین: «خدا نباید به انسان زندگی ببخشد و بعد آیندهاش را از بین ببرد و او را محصور نماید.»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
اینجا نور به حیات اشاره میکند. ترجمه جایگزین: «چرا خدا شخصی را زنده نگه میدارد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
اینجا ایوب به نحوی از آیندهاش که از قبل نمیدانسته سخن میگوید که گویی خدا آن را از او پنهان کرده است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
اینجا به نحوی از سختی و در خطر بودن سخن گفته شده که گویی در محدودهای باریک قرار گرفته است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
ایوب غم و اندوه خود را به دو طریق بیان میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-parallelism)
«به جای خوردن، عزاداری میکنم»
از خصوصیات اخلاقی و احساساتی مانند غم و اندوه به نحوی سخن گفته شده است که گویی آنها آب هستند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این دو عبارت معانی مشابهی دارند. ترجمه جایگزین: «از آن چه میترسیدم برایم اتفاق افتاد» یا «بدترین ترس من به وقوع پیوست»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-parallelism)
ایوب غم و اندوه خود را در سه عبارت جداگانه بیان میکند. ترجمه جایگزین: «بسیار پریشانم» یا «از نظر احساسی و جسمی عذاب میکشم [رنج میکشم]»