خواندگی حزقیال در این باب به پایان میرسد. خدا به حزقیال مطالب بیشتری در ارتباط با آن چه باید بگوید و چگونه مطرح ساختن آنها میگوید.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#call)
حزقیال همچنان رویایی که دیده بود را تعریف میکند.
شناسه مستتر فاعلی به ««مثل صورت انسان...بر آن بود[کسی که شبیه انسان است]» اشاره دارد(حزقیال ۱: ۲۶)
«پسر انسان» یا «پسر بشر.» خدا حزقیال را به این روش صدا میزند تا به او بگوید که تنها یک انسان است. خدا جاودانه[ابدی] و قدرتمند است ولی انسانها چنین نیستند. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «انسان فانی» یا «انسان»
این قسمت به طوماری اشاره دارد که خدا به او میدهد (حزقیال ۲: ۹)
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «گروهی از مردم اسرائيل»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
بسیاری از نسخ این قسمت را «طومار» یا «این طومار» ترجمه کردهاند.
کلمه «شکم» به بخشی از بدن شخص اشاره دارد که از بیرون دیده میشود. کلمه «احشا» به اُرگانهای درونی شکم اشاره دارند.
عسل شیرین است و آن طومار نیز مزهای شیرین داشت.
حزقیال همچنان رویایی را که دیده بود، تعریف میکند.
اگر زبان شما مشخص کردن هویت متکلم را الزامی میداند، بهتر است آن متکلم را «مثل صورت انسان...بر آن بود[کسی که شبیه انسان است]» (حزقیال ۱: ۲۶) معرفی کنید. این «روح» نبود.
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «گروهی از اسرائيلیان»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
«کسی که زبانی غریب یا سخت را سخن میگوید»
«من تو را نزد قومی نیرومند که به زبانی غریب سخن میگویند، نمیفرستم»
این موقعیتی فرضی است که ممکن بود رخ دهد ولی چنین نشد. خداوند[یهوه] حزقیال را نزد مردمی نفرستاد که زبان آنها را نمیفهمید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-hypo)
کلمه «آنها» به ملتی عظیمتر و نیرومندتر از اسرائيل اشاره دارد.
این دو یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «بسیار عصیانگر[سرکش]» یا «بسیار لجوج»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
این یک اصطلاح است. ترجمه جایگزین: «عدم تمایل به تغییر»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این کلمه نشان میدهد که مردم در مقابل خدا مقاومت میکنند و مایل به اطاعت از او نیستند. قلب جایی در بدن را توصیف میکند که شخص در آنجا تصمیم به عمل میگیرد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
روح خدا همچنان با حزقیال سخن میگوید.
کلمه «هان» توجه حزقیال را به اطلاعات تعجبآوری که در ادامه میآیند، جلب میکند.
پیشانی سخت استعاره از لجوج بودن است. ترجمه جایگزین: «تو را به حد آنها لجوج ساختم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«پیشانی» یا جبین کنایه از افکار شخص است. ترجمه جایگزین: «من تو را قوی ساختم تا کاری را که میکنی، ادامه دهی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«پیشانی تو را از سنگ خارا سختتر کردهام»
سنگی سخت که میتوان با کوبیدن آنها به یکدیگر یا به تکه فلز یا سنگی دیگر آتش روشن کرد.
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «گروهی از مردم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
کلمه «دل» به ذهن شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «آنها را به یاد داشته باش و به آنها گوش بده»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
کلمه «اسیران» به قوم اسرائيل که در بابل زندگی میکردند، اشاره دارد.
«قوم شما.» حزقیال قبل از این که بابلیان او را به بابل ببرند، در یهودا زندگی میکرد.
ببینید این قسمت را در حزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.
حزقیال همچنان رویایی را که دیده بود، تعریف میکند.
برخی از ترجمهها «مقام او متبارک باد» را مثل کلامی که «گلبانگ[زلزله] عظیم» میگوید ترجمه کردهاند: «پشت سر خود صدای زلزلهای عظیم را شنیدم که میگفت ‘متبارک باد جلال خداوند از جایگاه او!‘» برداشت ترجمههای دیگر از صدای زلزله[گلبانگ]، صدای جلال خداوند[یهوه] هنگام ترک کردن جایگاه خود است، «هنگامی که جلال خداوند[یهوه] جایگاه خود را ترک کرد، پشت سر خود زلزلهای عظیم را شنیدم»
مشخص نیست که صدا ناشی از زلزله یا صدایی مانند زلزله یا صدای بال و چرخها بوده است. ترجمه جایگزین: «صدایی مانند صدای زلزلهای عظیم» یا «صدایی که سخن میگفت؛ صدایی که مثل زلزلهای عظیم بود» یا «صدایی در هم کوبنده»
ببینید این قسمت را در خزقیال: ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
«صدایی بلند، عمیق و قدرتمند که مثل زلزله بود»
این صفحه تعمداً خالی گذاشته شده است.
حزقیال به نظر چون خداوند[یهوه] او را برای سخن گفتن با تبعیدیان اسرائيل فرستاده خشمگین است. او با چنین رفتاری بر ضد خداوند[یهوه] عصیان کرد. حزقیال قرار بود با آنها صحبت کند، ولی هفت روز ساکت نشست در حالی که خشم خداوند[یهوه] را حس میکرد که بر او سنگینی میکند.
کلمه «تلخی» و «حرارت» به انواع خشم اشاره دارد. هر یک از آنها را میتوان در قالب جملهای جدا ترجمه کرد. ترجمه جایگزین: «تلخ بودم و روحم پر از خشم بود» یا «بسیار تلخ و عصبانی بودم»
حزقیال به نحوی در مورد خشم خود از خداوند[یهوه] سخن میگوید که گویی چون خداوند[یهوه] او را مجبور به خوردن چیز بد طعم کرده، مزهای بد در دهان او به جا مانده است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
حزقیال به نحوی از غمگینی و خستگی خود به خاطر فرمان خداوند[یهوه] به انجام کارهایی که به آنها مایل نبود سخن میگوید که گویی خداوند[یهوه] با انداختن او بر زمین او را مجازات میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
معانی محتمل: ۱) کلمه «دست» معمولاً به قدرت یا عمل شخص اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت خداوند[یهوه] یا ۲) حزقیال میدانست که خداوند[یهوه] به خاطر نااطاعتی از او خشمگین است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
شهری در بابل که در هشتاد کیلومتری جنوب شرقی شهر اصلی بابل قرار داشت و به آن شهر نیز بابل میگفتند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
این نهری است که مردم در کلده حفر کرده بودند تا باغهای خود را آبیاری کنند. ببینید این کلمه را در حزقیال ۱: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
«نمیتوانستم کاری کنم چون متحیر بودم»
حزقیال در مورد تجربه خود در تَلَّ اَبِیب سخن میگوید.
این اصطلاح برای معرفی چیزی که خدا به نبی یا قوم خود گفته بود به کار رفته است. ترجمه جایگزین: «خداوند[یهوه] این پیغام را گفت» یا «خداوند[یهوه] این کلمات را گفت»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
خدا به حزقیال گفت که مثل دیدهبانی که به مردم شهر هشدار میدهد تا آماده و بر حذر از دشمن باشند او نیز به قوم هشدار دهد تا آنها نیز چنین کنند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکنند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب در سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۳: ۱ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «اسرائيلیان» یا «گروهی از اسرائيلیان»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«شریران»
این اصطلاح یعنی کسی نسبت به قتل دیگری مسئول یا مقصر به حساب آید. ترجمه جایگزین: «با تو به نحوی رفتار خواهم کرد که گویی او را کشتهای»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
عبارت «شرارت» هم معنای «طریق بد» است. ترجمه جایگزین: «از انجام اعمال شرورانه باز نمیایستد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
معانی محتمل: ۱) «باعث میشوم اتفاق بدی برای او رخ دهد» یا ۲) «سبب میشوم آشکارا گناه کند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«گناهکار خواهد مُرد» یا «به گناهکاری کسی که از من نااطاعتی میکند، خواهد مُرد»
این اصطلاح یعنی کسی نسبت به قتل دیگری مسئول یا مقصر به حساب آید. ببینید این را در حزقیال ۳: ۱۸ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «با تو به نحوی رفتار خواهم کرد که گویی او را کشتهای»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «چون به او هشدار دادهام»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
کلمه «دست» به قدرت یا عمل کسی اشاره دارد. ترجمه جایگزین: «قدرت خداوند[یهوه]»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید.
این نهری است که مردم در کلده حفر کرده بودند تا باغهای خود را آبیاری کنند. ببینید این کلمه را در جزقیال ۱: ۱ چطور ترجمه کردهاید.
«رو به زمین تعظیم کردم» یا «روی زمین خوابیدم.» حزقیال اتفاقی بر زمین نیافتاد. او روی زمین افتاد یا دراز کشید تا احترام و ترس خود نسبت به خداوند[یهوه] را نشان دهد. ببینید این قسمت را در حزقیال ۱: ۲۸ چطور ترجمه کردهاید. .
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
اگر زبان شما مشخص کردن هویت متکلم را الزامی میداند، بهتر است آن متکلم را «مثل صورت انسان...بر آن بود[کسی که شبیه انسان است]» ( حزقیال۱: ۲۶) معرفی کنید. این «روح» نبود.
بهتر است این قسمت را تحتاللفظی ترجمه کنید.
روح همچنان با حزقیال سخن میگوید.
«سقف دهانت»
«قادر به صحبت کردن نخواهی بود»
این کلمه کنایه از خانوادهای است که در آن خانه زندگی میکند و در این مورد به اسرائيلیان که ذریت یعقوب طی سالهای متمادی هستند، اشاره دارد. ببینید این قسمت را درحزقیال ۲: ۵ چطور ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «گروهی از مردم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«تو را قادر به صحبت کردن خواهم کرد»
«آن که از گوش دادن امتناع میورزد، گوش نخواهد داد» [ در انگلیسی به شکل منفی آمده است
ببینید این قسمت را درحزقیال ۲: ۴ چطور ترجمه کردهاید.