کتاب دوم پادشاهان در ادامۀ کتاب اول پادشاهان است.
داستان ایلیا در این باب ادامه می یابد.
خدا آینده را در کنترل دارد. اخزیای پادشاه، رسولانی فرستاد تا از خدای فلسطین بپرسند که آیا مرضِ او بهبود مییابد؟ اما این خدا، آینده را نمیدانست. چون او به جای یهوه، از خدای دیگری سؤال کرد، ایلیا رسولانی فرستاد تا به اخزیا بگویند که او بهبود نمییابد.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#falsegod)
ایلیا، پادشاه را با سؤالی بدیهی سرزنش میکند: «آیا از این جهت كه خدایی در اسرائیل نیست، شما برای سؤال نمودن از بَعْل زَبُوب، خدای عَقْرُون میروید؟»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion
«مردمی که در موآب زندگی میکردند، شورش نمودند»
اتاق بالایی روی بام خانه ساخته شده بود. شبکه از تختههای نازکِ تزئینی متقاطع بر یکدیگر ساخته شده بود تا یک بالاخانه یا پنجره را بپوشاند. ترجمه جایگزین: «تختههای چوبی اطراف بام مسطح خانهاش»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
این نام خداست که در عهد عتیق بر قومش آشکار شد. به صفحه ترجمه کلمات درباره یهوه مربوط به ترجمه آن نگاه کنید.
این به شخصی اهل تِشْب اشاره میکند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
این پرسش بدیهی به عنوان سرزنشی [توبیخی] برای مشورت با بَعْل زَبُوب مطرح شده. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. این طعنه [وارونه گویی، زخم زبان، کلامی جهت استهزا] است زیرا آنها قطعاً از وجود خدای اسرائیل آگاه بودند. ترجمه جایگزین: «ای نادانان! شما میدانید خدایی در اسرائیل هست، اما وقتی شخصی را فرستادید تا از بَعْل زَبُوب، خدای عَقْرُون مشورت بگیرد، به گونهای عمل کردید که انگار خدا را نمیشناختید!»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-irony)
کلمۀ «سؤال نمودن» یعنی از کسی دربارۀ سؤالی نظر گرفتن.
این پیغام یهوه به اخزیای پادشاه است. ترجمه جایگزین: «پس یهوه به اخزیای پادشاه میگوید»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
وقتی اخزیای پادشاه زخمی شد، او را در بستر قرار دادند. یهوه گفت که او هرگز خوب نخواهد شد و قادر نخواهد بود از بستر بلند شود. ترجمه جایگزین: «تو بهبود نخواهی یافت و از بستری که بر آن دراز کشیدی، بلند نخواهی شد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
بعد از ملاقات با ایلیا، رسولان به جای اینکه به عفرون بروند، به نزد پادشاه برگشتند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
این پرسش بدیهی به عنوان سرزنشی [توبیخی] برای مشورت با بَعْل زَبُوب مطرح شده. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. این طعنه [وارونه گویی، زخم زبان، کلامی جهت استهزا] است زیرا آنها قطعاً از وجود خدای اسرائیل آگاه بودند. به نحوۀ ترجمه سؤالی مشابه در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۳ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «ای نادانان! شما میدانید خدایی در اسرائیل هست، اما وقتی شخصی را فرستادید تا از بَعْل زَبُوب، خدای عَقْرُون مشورت بگیرد، به گونهای عمل کردید که انگار خدا را نمیشناختید!»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
وقتی اخزیای پادشاه مجروح شد، او را در بستر قرار دادند. یهوه گفت که او هرگز سلامت خود را باز نخواهد یافت و قادر نخواهد بود از بستر بلند شود. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۴ [آیه درست ۱: ۴ است] نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تو بهبود نخواهی یافت و از بستری که در آن دراز کشیدی بلند نخواهی شد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
این صفحه تعمداً خالی است.
معانی محتمل ۱) این استعاره است که میگوید او بسیار مودار بود چنان که گویی مویِ او لباس بود. ترجمه جایگزین: «او بسیار مودار بود» یا ۲) «لباسش از موی حیوان درست شده بود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
پادشاه، رهبر ارتش را با پنجاه مرد فرستاد تا ایلیا را نزد او برگردانند. ترجمه جایگزین: «پس پادشاه سردار را با پنجاه سرباز فرستاد تا ایلیا را دستگیر کنند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit
پنجاه نفرش
«۵۰ سرباز»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-numbers)
سردار، ایلیا را مرد خدا صدا میزد، اما سردار و پادشاه احترامی شایسته [درخور] مرد خدا به ایلیا نمیگذاشتند. ایلیا این را گفت تا آتش از آسمان نازل شود، و این ثابت کرد که ایلیا واقعاً مرد خدا و شایسته [لایق] احترام آنها بود. ترجمه جایگزین: «چون من مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شود» یا «اگر من همان طور که گفتی مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شود»
«از آسمان»
«۵۰ سرباز»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-numbers)
سردار، ایلیا را مرد خدا صدا میزد، اما سردار و پادشاه احترامی شایسته [درخور] مرد خدا به ایلیا نمیگذاشتند. ایلیا این را گفت تا آتش از آسمان نازل شود، و این ثابت کرد که ایلیا واقعاً مرد خدا و شایسته [لایق] احترام آنها بود. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۱: ۱۰ نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «چون من مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شود» یا «اگر من همان طور که گفتی مرد خدا هستم، آتش از آسمان نازل شود»
این یعنی آتشی که به واسطۀ خدا نازل میشود. ترجمه جایگزین: «آتشی به واسطۀ خدا»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-possession)
«۵۰ جنگجو» یا «۵۰ سرباز»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-numbers)
«از او تقاضا نموده»
سردار میگوید که خادمینش، خادمینِ ایلیا هستند تا احترام خود را به او نشان دهد. ترجمه جایگزین: «پنجاه سرباز من»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
اینجا «نظر» ایلیا به داوری و ارزیابی او اشاره میکند. سردار از ایلیا درخواست میکند تا بگذارد زنده بمانند. ترجمه جایگزین: «لطفاً جانِ من و جانِ ... برای تو عزیز باشد» یا «جانِ من و جانِ ... برای تو ارزشمند باشد و ما را نکش»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
اینحا «در نظرِ» ایلیا، به داوری و ارزیابی او اشاره میکند. سردار درخواستش را از ایلیا تکرار میکند تا محبت خود را به او نشان دهد و [ایلیا] بگذارد او زنده بماند. ترجمه جایگزین: «لطفاً با من مهربان [رئوف] باش» یا «لطفاً بگذار زنده بمانم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
این صفحه تعمداً خالی است.
این پرسش بدیهی به عنوان سرزنشی [توبیخی] برای مشورت با بَعْل زَبُوب مطرح شده. این را میتوان در قالب جمله خبری نوشت. این طعنه [وارونه گویی، زخم زبان، کلامی جهت استهزا] است زیرا آنها قطعاً از وجود خدای اسرائیل آگاه بودند. ترجمه جایگزین: «شما فکر میکنید خدایی در اسرائیل نیست تا از او بپرسید [مشورت بگیرید]!» یا «ای نادانان! شما میدانید خدایی در اسرائیل هست، اما به گونهای عمل کردید که انگار خدا را نمیشناختید!»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-irony)
وقتی اخزیای پادشاه مجروح شد، او را در بستر قرار دادند. یهوه گفت که او هرگز بهبود نخواهد یافت و قادر نخواهد بود از بستر بلند شود. به نحوۀ ترجمه این عبارت در کتاب دوم پادشاهان ۳: ۴ [آیه درست ۱: ۴ است] نگاه کنید. ترجمه جایگزین: «تو بهبود نخواهی یافت و از بستری که در آن دراز کشیدی بلند نخواهی شد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«آنچه یهوه به ایلیا گفت تا ایلیا بگوید»
با بیان این نکته که یهورام چه مدت بر اورشلیم حکومت کرده بود، زمانی را شرح میدهد که یورام سلطنت خود را بر اسرائیل آغاز کرد . ترجمه جایگزین: «در سال دومی که یهورام پسر یهوشافاط، پادشاه یهودا بود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-ordinal)
این پرسش بدیهی را میتوان در قالب جمله خبری نوشت و همچنین میتوان آن را به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «آنها ... اسرائیل را نوشتند.» یا «کسی دربارۀ آنها در ... اسرائیل نوشته است.»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)