زیبایی
زن به عنوان مظهر زیبایی در اسراییل باستان توصیف شده است. معیارهای زیبایی در همه فرهنگها یکسان نیست.
استعاره
در زمان باستان در خاور نزدیک، توصیف یک زن با استفاده از استعارههای مربوط به حیوانات متداول بود. امروزه در بسیاری از فرهنگها این کار میتواند توهینآمیز باشد. در فرهنگهای مختلف از استعارههای زیبایی متفاوتی استفاده میشود.
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«ای خواهر و ای عروس من»
زن وصف شده، خواهر همسر خود نیست. آنها خویشاوند نیستند. بلکه به زنی اشاره دارد که از اعضا بنیاسراییل است.
See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#writing-poetry and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-parallelism
یکی از معانی محتمل این است که مرد درباره سفیدی کره چشم زن صحبت میکند یا حالت چشمان زن را به چشم کبوتر تشبیه میکند. احتمال دیگر این است که برای اسرائیلیان، کبوتر یک پرنده رام و لطیف است. مرد هم چشمان زن را زیبا میپندارد چرا که نحوه نگاه کردن زن به او باعث میشود او فکر کند زن لطیف و باوقار است. نگاه کنید در غزل غزلها ۱۵:۱ چگونه این قسمت را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «تو بسیار لطیف هستی»
«تویی که دوستت دارم» نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۱ چگونه آن را ترجمه کردید.
در اسرائیل بزها معمولا به رنگ تیره بودند. احتمالا موهای زن هم تیره بود. شاید لازم باشد که مشخص کنید رنگ بزها تیره بوده است یا حتی از تشبیه دیگری استفاده کنید تا خوانندگان متوجه شوند که در اینجا به یک چیز تیره و زیبا اشاره شده است. مردم، کوه جلعاد را زیبا و بارور میدانستند. گوینده نیز زن را زیبا و آماده برای تبدیل شدن به مادر فرزندان خود در نظر گرفته است. اگر زن را به بز تشبیه نمیکنید، باید تشبیه او به کوه جلعاد را نیز حذف کنید. ترجمه جایگزین: «موهای تو به تیرگی ابرهای سیاه بر فراز یک زمین بارور است»
پس از چیدن پشم گوسفندان، آنها را میشویند و پوستشان بسیار سفید به نظر میرسد. دندانهای زن نیز سفید هستند.
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-simile)
این جمله میتواند در حالت معلوم ترجمه شود. ترجمه جایگزین: « گله گوسفندانی که آدمها پشمهای آنها را چیدهاند»
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
گوسفندان در حال بیرون آمدن از آب هستند. ترجمه جایگزین:« گوسفندان پس از آن که آدمها آنها را شستند از آب خارج میشوند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
معمولا گوسفند هر بار دو بره به دنیا میآورد. این برههای دوقلو نیز معمولا شبیه یکدیگر هستند. هر دندان زن نیز، دندان مشابهی در طرف دیگر دهانش دارد. (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
هر دندان زن نیز، دندان مشابهی در طرف دیگر دهانش دارد. او هیچیک از دندانهایش را از دست نداده است.
از دست دادن عزیزی که فوت کرده است[ در فارسی این معنا را نمی رساند و لازم است به شکل دیگری ترجمه شود]
مرد همچنان زن را میستاید
رنگ سرخ، یک رنگ قرمز زیباست و رشته سرخ بسیار گرانبهاست. لبهای زن نیز قرمز بود. ترجمه جایگزین: « [لبهایت] قرمز پررنگ مانند رشتهای سرخ است» یا «[لبهایت] قرمز و بسیار زیبا است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-simile)
یک رنگ قرمز تیره که بسیار شبیه رنگ خون است
«زیبا است»
انارها یکدست، گرد و قرمز پررنگ هستند. مرد میاندیشد که گونههای زن قرمز است که نشان از سلامت او میدهد. ترجمه جایگزین: «گرد و قرمز مانند پارههای انار است» یا «قرمز و گرد و سالم است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-simile)
نگاه کنید در غزل غزلها ۱:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
مرد همچنان زن را میستاید
هیچ کس نمیداند این یک برج واقعی است یا نه. برجی بلند و باریک که گفته میشود داوود آن را ساخت تا نشان دهد که زیباست. مرد، گردن زن را بلند و باریک و زیبا میپندارد. ترجمه جایگزین: «گردنت بلند و زیبا مانند برج داوود است»
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-simile)
«برجی که داوود ساخت»
زنان گردنبندهایی داشتند که تمام گردنشان را با ردیفی از چیزهای زینتی میپوشاند. مرد، ردیف تزیینات گردنبند را به ردیف سنگهای برج تشبیه کرده است. ترجمه جایگزین: «که دارای ردیفهای زیادی از سنگ است»
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
مرد، تزیینات گردنبند زن را به سپرهایی که از برج آویزان شده است، تشبیه میکند. احتمالا گردنبند بارها دور گردن زن آویزان شده است.
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
« ۱۰۰۰ سپر»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-numbers)
«تمام سپرها متعلق به سربازان قدرتمند است»
اگر کلمه «دو» ضروری و مناسب نیست، میتوانید آن را حذف کنید.
مرد اشاره به این دارد که پستانهای زن کاملا یکسان، نرم و احتمالا کوچک هستند.
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-simile)
نوزادان مادری که در یک زایمان، دو فرزند را به دنیا آورده است.
حیوانی که شبیه آهو است و سریع حرکت میکند. به عنوان مفرد کلمه «غزالها» که در غزل غزلها ۷:۲ آمده است، ترجمه شود.
«در میان سوسنها علف میخورد». هر چند واضح است که « در میان سوسنها میچرد» استعاره از معاشقه کردن است (غزل غزلها ۱۶:۲) اما مشخص نیست که این کلمات به چه کسی اشاره میکند. بهترین راه، این است که تحتاللفظی ترجمه شوند.
گلهایی خوشبو با عطری شیرین که در مناطقی که آب زیادی دارد رشد می کنند. به عنوان جمع کلمه «سوسن» که در غزل غزلها ۱:۲ آمده است، ترجمه شود.
مرد همچنان زن را میستاید.
این عبارت را مانند آن چه در غزل غزلها ۱۷:۲ آوردهاید، ترجمه کنید.
« كوه مرّ» و « تلّ كندر» استعاره از پستانهای زن است (غزل غزلها ۱۳:۱). ترجمه جایگزین: «کنار پستانهای تو که مانند كوههای مرّ و كندر خوشبو هستند، میخوابم» یا « کنار پستانهای تو که بسیار خوشبو هستند، میخوابم» یا «به کوههای خوشبو خواهم رفت».
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«کوهی که از مرّ ساخته شده است» یا «کوهی که مرّ بر روی آن میروید»
«جایی که ابرهایی از دود حاصل از سوزاندن کندر در آنجا وجود دارد»
«هر بخشی از تو زیبا است» یا «تمام تو زیبا است»
«تویی که دوستت دارم». نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«تو هیچ عیب و نقصی نداری»
مرد به صحبت کردن با زن ادامه میدهد. او میگوید که آنها برای معاشقه کردن آزاد نیستند، مگر این که در مکانی ناآشنا، دورافتاده و خطرناک باشند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«خارج از لبنان»
این واژه عبری به زنی که ازدواج کرده است یا زنی که مرد برای همسری پسرش در نظرگرفته است، اشاره میکند. اگر در زبان شما واژه مؤدبانهای وجود دارد که مرد میتواند همسرش را خطاب کند و تاکنون در این کتاب استفاده نشده، میتوانید در اینجا به کار ببرید. در غیر این صورت از هر واژه مؤدبانهای که مرد میتواند همسرش را خطاب کند، استفاده کنید.
نام کوهی است در شمال اسراییل.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
نام کوهی است در نزدیکی امانه و حرمون. برخی افراد فکر میکنند که این، به همان کوه حرمون اشاره دارد.
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
جایی که شیرها و پلنگها زندگی میکنند؛ مانند غارها یا گودالهایی در زمین.
مرد به صحبت کردن با زن ادامه میدهد.
معانی محتمل این اصطلاح عبارتند از: ۱)«قلب من اکنون کاملا به تو تعلق دارد» یا ۲) «من به شدت تمایل دارم که با تو معاشقه کنم»
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این یک اصطلاح محبتآمیز است. آنها در واقع خواهر و برادر نیستند. ترجمه جایگزین: « عزیز من» یا «محبوبه من»
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این واژه عبری به زنی که ازدواج کرده است یا زنی که مرد برای همسری پسرش در نظرگرفته است، اشاره میکند. اگر در زبان شما واژه مؤدبانهای وجود دارد که مرد میتواند همسرش را خطاب کند و تاکنون در این کتاب استفاده نشده، میتوانید در اینجا بکار ببرید. در غیر این صورت از هر واژه مؤدبانهای که مرد میتواند همسرش را خطاب کند، استفاده کنید. نگاه کنید در غزل غزلها ۸:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«... تمام کاری که باید انجام دهی این است که یک بار مرا نگاه کنی یا فقط یک گردنبندت را نشانم بدهی». چشمان زن و گردنبند او [جواهر او] هر دو، مرد را جذب زن میکنند.
احتمالا این گردنبند بارها به گردن زن آویزان شده است (غزل غزلها ۴:۴)
مرد همچنان زن را میستاید.
«محبت تو بینظیر است»
این یک اصطلاح محبتآمیز است. آنها در واقع خواهر و برادر نیستند. نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: « عزیز من» یا «محبوبه من»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این واژه عبری به زنی که ازدواج کرده است یا زنی که مرد برای همسری پسرش در نظرگرفته است، اشاره میکند. اگر در زبان شما واژه مؤدبانهای وجود دارد که مرد میتواند همسرش را خطاب کند و تا کنون در این کتاب استفاده نشده، میتوانید در اینجا به کار ببرید. در غیر این صورت از هر واژه مؤدبانهای که مرد میتواند همسرش را خطاب کند، استفاده کنید. نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«محبت تو خیلی بهتر از شراب است». نگاه کنید در غزل غزلها ۲:۱ چگونه این عبارت مشابه را ترجمه کردهاید.
فعل در عبارت قبلی آمده است. ترجمه جایگزین: «چقدر بوی عطر تو از همه عطرها بهتر است»
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-ellipsis)
نگاه کنید در غزل غزلها ۳:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
گیاهان خشک شده یا دانههایی که بو و طعم خوبی دارند.
معانی محتمل برای استعاره عسل عبارتند از: ۱) طعم شیرین بوسههای زن یا ۲) سخنان زن.
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
از آنجا که «شیر و عسل» یک عبارت رایج در کتاب مقدس است، باید آن را تحتاللفظی ترجمه کنید. معانی محتمل برای استعاره عسل عبارتند از: ۱) طعم شیرین بوسههای زن یا ۲) سخنان زن. شیر استعاره از تجمل و داشتن چیزهای زیادی است که به مردم کمک می کند تا از زندگی لذت ببرند. وقتی زن، مرد را میبوسد، مرد از زندگی لذت میبرد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«بوی لباسهایت مانند بوی لبنان است». درختان سرو زیادی در لبنان میرویند. این درختان بوی بسیار خوبی دارند. بنابراین لبنان بویی خوش و تازه دارد.
مرد همچنان زن را میستاید.
این یک اصطلاح محبتآمیز است. آنها در واقع خواهر و برادر نیستند. نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: « عزیز من» یا «محبوبه من»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این واژه عبری به زنی که ازدواج کرده است یا زنی که مرد برای همسری پسرش در نظرگرفته است، اشاره میکند. اگر در زبان شما واژه مؤدبانهای وجود دارد که مرد میتواند همسرش را خطاب کند و تا کنون در این کتاب استفاده نشده، میتوانید در اینجا به کار ببرید. در غیر اینصورت از هر واژه مؤدبانهای که مرد میتواند همسرش را خطاب کند، استفاده کنید. نگاه کنید در غزل غزلها ۹:۴ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
«باغی که هیچ کس نمیتواند وارد آن شود». باغ استعاره از زن و قفل استعاره از باکره بودن زن است.
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«چشمه پوشیده شده است». چشمه یا چاه استعاره از زن است و پوشیده بودن آن استعاره از باکره بودن زن است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
شاخهها یا کانالهای رودخانه حسن تعبیر آشکاری بر اندامهای بدن زن است. اگر هرگونه اشاره به این موضوع توهینآمیز است آن را به عنوان جزیی از کلِ یک فرد ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «تو»
(See:
/WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-euphemism and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-synecdoche)
جایی که درختان بسیاری در آن با هم رشد می کنند.
«با بهترین انواع میوهها»
گیاهی که مردم از روغن آن برای نرم شدن پوست و خوشبو شدن استفاده میکردند. نگاه کنید در غزل غزلها ۱۴:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
درختان کوچک صحرایی که مردم از آن به عنوان عطر استفاده میکردند. نگاه کنید در غزل غزلها ۱۴:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
ادویهای که از خشک کردن رشتههای زرد رنگی که در وسط یگ گل خاص قرار دارد، به دست میآید.
یک نی خوشبو که مردم از آن روغنی برای چرب کردن بدن و مسح به دست میآوردند.
ادویهای که از پوست یک درخت تهیه میشود و مردم از آن در پخت غذا استفاده میکنند.
نگاه کنید در غزل غزلها ۱۳:۱ چگونه آن را ترجمه کردهاید.
یک نوع گیاه بزرگ که بوی بسیار خوب و شیرینی دارد
«بهترین عطرها [ادویهها]»
مرد همچنان زن را میستاید
«تو چشمهای در باغ هستی» چشمه باغ دارای آبی زلال و شیرین است که مردم از نوشیدن آن لذت میبرند. مرد هم از بودن در کنار زن لذت میبرد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«آبی که برای نوشیدن خوب است»
از آنجا که لبنان دارای کوههای پوشیده از درختان است، نهرهای لبنان پاکیزه و خنک است.
زن به گونهای با باد شمال و باد جنوب صحبت میکند که گویی آنها انسان هستند. ترجمه جایگزین: «آرزومندم که باد شمال و باد جنوب آمده و بوزند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-personification)
«باد شمالی شروع به وزیدن کن»
باغ، استعاره از بدن زن است که با روغنهای خوشبو پوشیده شده است (غزل غزلها ۱۴:۴)
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«تا بوی خوش آن پخش شود»
زن، مرد را دعوت میکند تا با او معاشقه کند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این عبارت، به مردی اشاره میکند که زن دوستش دارد. در برخی زبانها طبیعیتر است که مرد را این گونه خطاب کند «معشوق من». نگاه کنید در غزل غزلها ۱: ۱۳ چگونه آن را ترجمه کردهاید. ترجمه جایگزین: «عزیزم» یا «معشوق من»
«میوه فوقالعاده»