برخی از ترجمهها آیات منظوم را در سمت راست و با فاصله بیشتری از مابقی متن قرار میدهند تا خواندن آنها آسانتر شود. ترجمه ULB این کار را با آیه منظوم ۲۵: ۲۳ انجام میدهد.
ابراهیم با زنی دیگر ازدواج کرد. چنین عملی گناه به حساب میآمد. رهبران عبرانی[یهودی] بسیار دیگری نیز چندین همسر اختیار کردند. چنین عملی را «چندهمسری[تعدد زوجات]» مینامند و هرگز پذیرفته شده نبوده است.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#sin)
در خاور نزدیک باستان میراث به پسر بزرگتر میرسید. اگرچه عیسو و یعقوب دوقلو بودند ولی مهم نخست زادگی عیسو بود. دریافت میراث پدری حق ذاتی او بود ولی با عملی ابلهانه این حق را تسلیم کرد.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#inherit and /WA-Catalog/en_tw?section=kt#birthright and /WA-Catalog/en_tw?section=kt#foolish)
خدا به ابراهیم وعده داده بود که نوادگان او را فراوان میسازد و خدا تحقق بخشیدن به این وعده را آغاز میکند. بسیاری از این فرزندان به واسطه همسران دیگر او به دنیا آمدند که تبدیل به گروههای بزرگی شدند. درک چنین امری بدون مابقی عهد عتیق و تاریخ ذکر شده در آن سخت است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
See /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names.
این قسمت اشاره به تمام کسانی دارد که در آیات ۲- ۴ از آنها اسم برده شده است.
«اسحاق همه مایملک ابراهیم را به ارث بُرد.» معمولاً پدر هنگام سالخوردگی میراث خود را تقسیم میکرد و این کار را به بعد از مرگ خود موکول نمیکرد.
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
«این است ....که زندگی کرد، صد و هفتاد و پنج سال.» ابراهیم ۱۷۵ سال زندگی کرد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-numbers)
«ابراهیم نفس آخر را کشید و مُرد.» عبارات «آخرین نفس خود را کشید[جان بداد]» و «مُرد» اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «ابراهیم مُرد» [در فارسی انجام شده]
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
روشی مودبانه برای اشاره به مردن کسی است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-euphemism)
این دو عبارت اساساً یک معنا دارند و بر زندگی طولانی ابراهیم تاکید میکنند. ترجمه جایگزین: «وقتی که مدت بسیار طولانی زندگی کرد و پیر بود» (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
در این قسمت به نحوی از زندگی طولانی سخن گفته شده که گویی ظرفی است که پر میشود.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
یعنی بعد از مُردن ابراهیم روح او به همان مکانی رفت که ارواح خویشان فوت کردهاش رفته بودند. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به اعضای خانواده خود که مرده بودند پیوست»[به اعضای خانواده وفات کرده خود پیوست] (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
عفرون زمینی در مکفلیه و غاری در آن زمین داشت. ابراهیم زمین را از عفرون خرید.
مکفیله نام منطقهای است. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۳: ۹> چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
اینها اسامی مردان هستند. ببینید این اسامی را در <پیدایش ۲۳: ۸> چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
مکفیله نزدیک ممری بود.
نام دیگر شهر حِبرون بود. احتمالاً نام ممری، دوست ابراهیم، که ساکن آن شهر بود را بر آن گذاشته بودند. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۳: ۱۷> چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«ابراهیم این زمین را...خریده»
«نوادگان حت» یا «حتیان.» ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲۳: ۵> چطور ترجمه کردهاید.
این را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. ترجمه جایگزین: «آنها ابراهیم را دفن کردند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
این اسم به معنای «چاه آن زنده که مرا میبیند» است. ببینید نام این مکان را در <پیدایش ۱۶:۱۴> چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
این کلمه در زبان انگلیسی به منظور معرفی بخش جدیدی از داستان و اطلاعات در مورد اسماعیل به کار رفته است.
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
این قسمت را میتوانید در قالب دو جمله مجزا بیان کنید. «اینانند اسامی دوازده پسر اسماعیل. آنها طوایفی که نامهای ایشان را بر خود داشتند را رهبری میکردند و هر یک روستا و اردوگاه خود را داشتند.»
«۱۲» (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-numbers)
کلمه «امیر» یعنی آن مردان رهبر یا رئيس قبایل[طوایف] بودند؛ این به معنای شاهزاده بودن آنها نیست.
«این است سن...اسماعیل، صد و سی و هفت سال.» اسماعیل ۱۳۷ سال زندگی کرد. (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-numbers)
واژه «جان را سپرده[آخرین نفس خود را کشید]» و «مُرد» اساساً یک معنا دارند. ترجمه جایگزین: «مُرد»[در فارسی متفاوت انجام شده] (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-doublet)
یعنی بعد از مُردن ابراهیم روح او به همان مکانی رفت که ارواح خویشان فوت کردهاش رفته بودند. این قسمت را میتوانید به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «به اعضای خانواده خود که مرده بودند پیوست»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
«نوادگان او ساکن بودند»
«بین حویله و شور»
حویله جایی در صحرای عربستان بود. ببینید این کلمه را در <پیدایش ۲: ۱۱> چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«به جهت»
معانی محتمل: ۱) «در صلح با یکدیگر زندگی نکردند»، یا ۲) «دور از اقوام خویش زندگی کردند»
این جمله مقدمهای بر سرگذشت نوادگان ابراهیم در پیدایش ۲۵: ۱۹- ۳۵: ۲۹ است. ترجمه جایگزین: «این است سرگذشت نوادگان اسحاق، پسر ابراهیم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«۴۰ ساله»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-numbers)
«وقتی با رفقه... ادواج کرد»
بتوئیل پدر رفقه[ربکا] بود. ببینید این اسم را در <پیدایش ۲۲: ۲۲> چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
این اسم دیگر منطقه بینالنهرین بود که حدوداً در عراق امروزی قرار دارد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«قادر به حامله شدن نبود»
میتوانید دوقلو حالمه شدن رفقه را به روشنی بیان کنید: «رفقه، همسر او، دوقلو حامله بود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«کودکان در رحم او با هم سازش نداشتند» یا «کودکان یکدیگر را در رحم او هُل میدادند»[کودکان در رحم او یکدیگر را پس میزدند]
رفقه[ربکا] دو قلو حامله بود.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«او رفت و از یهوه در این مورد پرسید.» مقصد او مشخص نیست. شاید او به جایی رفت که دعا کند یا قربانی بگذارند.
«به رفقه[ربکا] گفت»
زبان[ساختاری] شاعرانه است. اگر زبان شما روشی برای نشان دادن زبان[ساختار] شاعرانه دارد میتوانید در این قسمت از آن استفاده کنید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#writing-poetry)
«دو امت» اشاره به دو فرزند او دارد. هر فرزند پدر یک اُمت میشود. ترجمه جایگزین: «از آن دوقلو دو اُمت به وجود میآید» [دو امت از دوقلو حاصل میشود]
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«دو قوم» اشاره به دو فرزند دارد. هر فرزند پدر یک قوم میشود. این قسمت را میتوانید با فعل معلوم ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «وقتی این دو فرزند را به دنیا آوردی آنها رقیب یکدیگر میشوند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
معانی محتمل: ۱) «پسر بزرگتر پسر کوچکتر را خدمت میکند» یا ۲) «نوادگان پسر بزرگتر به نوادگان پسر کوچکتر خدمت میکنند.» در صورت امکان به نحوی این قسمت را ترجمه کنید که خوانندگان هر دو معنای ذکر شده برداشت کنند.
«تعجب کرد که فهمید آنجا»
معانی محتمل: ۱) پوست او سرخ بود و موی فراوان بر بدن داشت یا ۲) موی سرخ بسیار بر بدن داشت. ترجمه جایگزین: «سرخ و پر از مو مانند جامهای که از موی[پشم] حیوانی ساخته شده است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-simile)
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام ‘عیسو‘ مانند کلمه ‘پرمو‘ به نظر میرسد»
«پشت پای عیسو را نگه داشته»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام یعقوب یعنی ‘او که پاشنه میگیرد‘»
«۶۰ ساله»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-numbers)
«در شکار و کشتن حیوانات برای غذا مهارت یافت»
«مردی آرام» یا «مردی کمتر فعال»
این قسمت به نحوی از زمان سخن گفته که گویی کالایی است که شخص میتواند آن را مصرف کند. ترجمه جایگزین: «که اغلب در چادر خود میماند.» (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
این کلمه به منظور نشانگذاری تغییری در تمرکز داستان و انتقال از سیر اصلی داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد اسحاق و ربکا به کار رفته است. [در فارسی انجام نشده]
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#writing-background)
«دوست داشتی» به معنای «التفات داشتن» یا «ترجیح دادن» است.
«چون حیواناتی را خورد که عیسو شکار کرده بود» یا «چون از خوردن حیوانات وحشی لذت میبرد که عیسو صید کرده بود»
چون این شروع داستانی است که یک بار رخ داده است برخی از مترجمین آن را با عبارت «روزی یعقوب...میپخت» آغاز میکنند درست به طریقی که در ترجمه UDB انجام شده است.
«غذا میجوشاند» یا «سوپ میپخت.» این سوپ از عدس آب پز درست میشد (<پیدایش ۲۵: ۳۴>).
«از گرسنگی ضعیف شده بود» یا «بسیار گرسنه بود»
«از گرسنگی ضعیف شدهام» یا «بسیار گرسنهام»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام ادوم یعنی ‘قرمز‘»
حق نخست زادگی شامل به ارث بردن اکثر ثروت پدر بود.
عیسو جهت تاکید بر گرسنگی خود اغراق میکرد. ترجمه جایگزین: «آنقدر گرسنه هستم که حس میکنم ممکن است بمیرم» (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-hyperbole)
عیسو از این پرسش استفاده میکند تا ارجحیت غذا خوردن بر حق نخست زادگی را نشان دهد. این قسمت را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اگر از گرسنگی بمیرم این میراث چه فایدهای برای من دارد!» (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
آنچه یعقوب میخواست عیسو به آن قسم بخورد را میتوانید به روشنی بیان کنید. ترجمه جایگزین: «اول به من سوگند بخور که حق نخست زادگی خود را به من میفروشی» (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
دانههایی شبیه لوبیا هستند ولی سایز آنها کوچکتر و شکلی گرد و صاف دارند. (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-unknown)
«عیسو نشان داد که ارزشی برای نخست زادگی خود قائل نیست»