15 و میگُفت: «زمان بِ کَمال رِسیده و پادشاهیِ خُدا نَزیک شُده اَست. تَوبه کُنید و بِ این خَبرِ خوش ایمان آوَرَید.» 16 چون عیسی اَز کِنارِۀ دَریاچۀ جَلیل میگُذَشت، شَمعون و بَرادَرش آندریاس را دید کِ تور بِ دَریا میاَفکَندَند، زیرا ماهیگیر بودَند. 17 بِ آنان گُفت: «اَز پِی مَن آیید کِ شُما را صیّادِ مَردُمان خواهَم ساخت.» . 18 آنها بیدِرَنگ تورهایِ خُود را وانِهادَند و اَز پِیِ او روانِه شُدَند 19 چون کَمی پِیشتَر رَفت، یَعقوب پِسَرِ زِبِدی و بَرادَرش یوحَنا را دید کِ دَر قایِقی تورهایِ خُود را آماده میکَردَند. 20 بیدِرَنگ ایشان را فَرا خواند. پَس آنان پِدرِ خُود زِبِدی را با کارگَران دَر قایِق تَرک گُفتَند و اَز پِیِ او روانِه شُدَند. 21 آنها بِ کَفَرناحوم رَفتَند. چون روزِ شَبّات فَرا رِسید، عیسی بیدِرَنگ بِ کَنیسه رَفت و بِ تَعلیم دادَن پَرداخت. 22 مَردُم اَز تَعلیمِ او دَر شِگِفت شُدَند، زیرا با اِقتِدار تَعلیم میداد، نَه هَمچون عُلمایِ دین 23 دَر آن هَنگام، دَر کَنیسۀ آنها مَردی بود کِ روحِ پَلیِد داشت. او فِریاد بَرآوَرد: 24 «ای عیسایِ ناصِری، تو را با ما چِه کار اَست؟ آیا آمدِهای نابودمان کُنی؟ میدانَم کیستی! تو آن قُدّوسِ خُدایی!» 25 عیسی او را نَهیِب زَد و گُفت: «خاموش باش و اَز او بیرون بیا!» 26 آنگاه روحِ پَلیِد آن مَرد را سَخت تَکان داد و نعرهزَنان اَز او بیرون آمد. 27 مَردُم هَمه چِنان شِگِفتزده شُده بودَند کِ اَز یِکدیگَر میپُرسیدَند: «این چِیست؟ تَعلیمی جَدید و با اِقتِدار! او حَتی بِ اَرواحِ پَلیِد نیز فَرمآن میدهَد و آنها اِطاعَتَش میکُنَند.» 28 پَس دیری نَپایید کِ آوازۀ او دَر سَرتاسَرِ ناحیۀ جَلیل پیچیِد. 29 چون عیسی کَنیسه را تَرک گُفت، بیدِرَنگ بِ اِتِفاق یَعقوب و یوحَنا بِ خانۀ شَمعون و آندریاس رَفت. 30 مادَرزَنِ شَمعون تَب داشت و دَر بِستَر بود. آنها بیدِرَنگ عیسی را اَز حالِ وی آگاه ساخْتَند. 31 پَس عیسی بِ بالینِ او رَفت و دَستَش را گِرِفتِه، او را بَرخیزانید. تَبِ او قَطع شُد و مَشغولِ پَذیرایی اَز آنها گَشت. 32 شامگاهان، پَس اَز غُروبِ آفتاب، هَمۀ بیماران و دیوزَدگان را نَزدِ عیسی آوردَند. 33 مَردُمانِ شَهر هَمگی دَر بَربَرِ دَر گَرد آمدِه بودَند! 34 عیسی بسیاری را کِ بِ بیماریهایِ گوناگون دُچار بودَند، شِفا داد و نیز دیوهایِ بسیاری را بیرون راند، اَمّا نِگُذاشت دیوها سُخَنی بگویَند، زیرا او را میشِناختَند 35 بامدادان کِ هَوا هَنوز تاریک بود، عیسی بَرخاست و خانِه را تَرک کَرده، بِ خَلوتگاهی رَفت و دَر آنجا بِ دعا مَشغول شُد. 36 شَمعون و هَمراهانَش بِ جُستُجویِ او پَرداختَند. 37 چون او را یافتَند، بِ وی گُفتَند: «هَمه دَر جُستُجویِ تو هَستَند!» 38 عیسی ایشان را گُفت: «بِیایید بِ روستاهایِ مَجاوِر بَرویم تا دَر آنجا نیز موعِظه کُنَم، زیرا بِریِ همین آمدِهاَم.» 39 پَس روانِه شُده، دَر سَراسَرِ جَلیل دَر کَنیسِههایِ ایشان موعِظه میکَرد و دیوها را بیرون میراند. 40 مَردی جَذامی نَزدِ عیسی آمدِه، زانو زَد و لابهکُنان گُفت: «اگر بِخواهی، میتَوانی پاکَم سازی.» 41 عیسی با شِفقت دَستِ خُود را دِراز کَرده، آن مَرد را لَمس نُمود و گُفت: «میخواهَم، پاک شُو!» 42 دَر دَم، جَذامْ تَرش کَفت و او پاک شُد. 43 عیسی بیدِرَنگ او را مَرخَص کَرد و با تأکیدِ بسیار 44 بِ وی فَرمود: «آگاه باش کِ دَر این باره بِ کسی چیزی نَگویی؛ بَلکِه بُرو و خُود را بِ کاهِن بِنما و بِریِ تَطهیرِ خُود، آنچه را کِ موسی اَمر کَرده اَست، تَقدیم کُن تا بِریِ آنها گُواهی باشَد.» 45 اَمّا آن مَرد چون بیرون رَفت، آزادانه دَر این باره سُخَن گُفت و خَبرِ آن را پَخش کَرد. اَز این رو عیسی دیگَر نَتَوانِست آشکارا بِ شَهر دَر آید، بَلکِه دَر جاهایِ دورافتادۀ بیرون اَز شَهر میماند. با این هال، مَردُم اَز هَمۀ اَطراف نَزدِ او میآمدَند.