این باب تنش بین همسران یعقوب، راحیل و لیه را تشریح میکند. این روایت تا باب بعد ادامه مییابد.
اگرچه دلیل دقیق عدم تمایل چوپانان برای آب دادن به گوسفندان مشخص نیست، ولی احتمالاً از روی تنبلی چنین نمیکردند. اعمال این چوپانان، با اعمال یعقوب در تضاد قرار گرفته است.
در خاور نزدیک باستان معمول بود که اقوام با بوسیدن به یکدیگر سلام کنند. چنین بوسهای به هیچ وجه جنسی نبود.
معمولاً در خاور نزدیک باستان مردان برای ازدواج با زنان، برای پدر آن زن کار میکردند تا چنین حقی را کسب کنند. مشخص نیست چقدر پدران، دختران کوچکتر خود را قبل از دختران بزرگتر برای ازدواج به شوهران میسپردند. همچنین ازدواج یعقوب با بیش از یک همسر، گناه به حساب میآمد.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#sin)
این به معنای مردم فدانارام است که در سرزمین شرقی کنعان قرار گرفته است.
کلمه «اینک» آغاز رویداد دیگری را در داستان کلی نشانگذاری میکند. شاید زبان شما روشی برای انجام این کار داشته باشد.
«زیرا از آن چاه.» این عبارت تغییری را در داستان نشانگذاری میکند که داستان به ارائه اطلاعات پسزمینهای در مورد طریقی که چوپانان به گله خود آب میدهند، میپردازد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#writing-background)
«چوپانان آب دادند» یا «کسانی که از گوسفندان نگهداری میکردند، آب میدادند»
«دهنه» روشی برای اشاره به ورودی چاه است. ترجمه جایگزین: «دریچه چاه»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
«یعقوب به چوپانان گفت»
روشی مودبانه برای سلام کردن به غریبهها است.
«بن» اشاره به نسل مذکر دارد. معنی محتمل دیگر «لابان نوه ناحور» است.
«اینک ببین! راحیل دخترش با گوسفندان میآید»
«خورشید همچنان در آسمان است» یا «خورشید هنوز درخشان است»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «زیرا باید گله را جمع کنید»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
این به معنای جمع کردن گله و شب نگه داشتن آنها در همانجاست. معنای کامل این قسمت را میتوانید مشخص کنید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«در زمین علف بخورند»
«باید صبر کنیم تا آنها را آب دهیم.» این احتمالاً به زمانبندی اشاره دارد، نه امکان انجام کار.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «تا چوپانان دیگر گله را جمع کنند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
«سر» اشاره به ورودی چاه دارد. ترجمه جایگزین: «از چاه» یا «از ورودی چاه»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
«سپس گله را آب میدهیم»
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
«دایی»
«سر» اشاره به ورودی چاه دارد. ترجمه جایگزین: «چاه[چشمه]» یا «ورودی چاه»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
معمولاً در خاور نزدیک باستان با بوسه بر اقوام سلام میکردند، البته اکثراً مردان چنین کاری را انجام میدادند. اگر زبان شما روشی برای اشاره به سلامی پر احساس به اقوام دارد، میتوانید از آن در این قسمت استفاده کنید. در غیر اینصورت از کلمه مناسب استفاده کنید.
یعقوب از خوشحالی گریست. معنای کامل این جمله را میتوانید مشخص کنید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«اقوام پدرش»
«پسر خواهر»
«او را بغل کرد»
در خاور نزدیک باستان معمول بود که اقوام با بوسیدن به یکدیگر سلام کنند، گرچه چنین کاری اغلب بین مردان انجام میشد. اگر زبان شما روشی دارد که به آن وسیله به سلامی پر احساس اشاره میکنند از آن در این قسمت استفاده کنید. در غیر اینصورت از کلمهای که مناسب است، استفاده کنید.
«سپس یعقوب به لابان آنچه به راحیل گفته بود را گفت»
این عبارت یعنی با هم رابطه مستقیم داشتند. ترجمه جایگزین: «اقوام من» یا «عضوی از خانواده من»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
لابان با استفاده از این سوال تاکید میکند که باید برای کار به یعقوب پول بپردازد. این سوال را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. شما همچنین میتوانید این قسمت را به حالت مثبت بیان کنید. ترجمه جایگزین: «گرچه از اقوام من هستی، ولی باید برای کاری که میکنی به تو پول بپردازم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-litotes)
کلمه «[اینک]» به منظور نشانگذاری تغییر سیر داستان به اطلاعات پس زمینهای در مورد لابان و دخترانش به کار رفته است. [در فارسی انجام نشده]
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#writing-background)
معانی محتمل: ۱) «چشمان لیه زیبا بود» یا ۲) «چشمان لیه زشت بود»
کلمه «عاشق» اشاره به کشش رومانتیک بین زن و مرد دارد.
«بهتر از آن است که او را به مردی دیگر دهم»
«اما زمان به نظر او چند روز میآمد»
«به خاطر محبتی که نسبت به او داشت» یا «به خاطر محبتش به وی»
عبارت «سپری شده» را میتوانید به حالت معلوم بیان کنید. این جمله خبری، تاکیدی است. ترجمه جایگزین: «زنم را به من بده تا با او ازدواج کنم، زیرا مدت زمانی که باید برای تو کار میکردم را به پایان رساندم!» یا «راحیل را به من بده تا با او ازدواج کنم زیرا هفت سال برای تو کار کردم»
(See: [[rc://en/ta/man/translate/figs-activepassive]])«ضیافت عروسی برای من آماده کن.» لابان احتمالاً به دیگران گفته بود تا برای او ضیافتی بر پا کنند. ترجمه جایگزین: «دیگران را وا داشت تا ضیافت عروسی برای وی آماده کند.»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy)
«که...با وی رابطه جنسی داشت.» شما میتوانید از کلمات مودبانه دیگری استفاده کنید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-euphemism)
نویسنده در این قسمت اطلاعات پسزمینهای در مورد داده شدن زلفه به لیه توسط لابان را ارائه میدهد. احتمال زیاد او زلفه را قبل از ازدواج به لیه داد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#writing-background)
نام کنیز لیه است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«یعقوب از اینکه لیه را با خود همخواب دید، تعحب کرد.» کلمه «اینک» تعجب یعقوب از آنچه دیده است را نشان میدهد.
یعقوب با استفاده از این سوال خشم و تعجب خود را ابراز میکند. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «باورم نمیشود که با من چنین کردهای!»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
یعقوب با استفاده از این سوال درد خود از فریب خوردن توسط راحیل را ابراز میکند. این پرسش بدیهی را میتوانید در قالب جمله خبری بیان کنید. ترجمه جایگزین: «بیش از هفت سال به تو خدمت کردم تا با راحیل ازدواج کنم!»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
«در خانواده ما...نمیدهند»
«هفته ضیافت عروسی لیه را تمام کن»
معنای کامل این قسمت را میتوانید مشخص کنید. ترجمه جایگزین: «هفته آینده، راحیل را نیز به تو میدهیم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
«یعقوب آنچه لابان خواسته بود را انجام داد و جشن عروسی او را به پایان رساند»
نام کنیز راحیل است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«یعقوب با راحیل رابطه جنسی داشت.» شاید لازم باشد که از کلماتی مودبانهتر استفاده کنید. ببینید کلمات مشابه را در <پیدایش ۲۹: ۲۳> چطور ترجمه کردهاید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-euphemism)
این قسمت اشاره به عشق رومانتیک بین مرد و زن دارد.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یعقوب لیه را دوست نداشت»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
این مبالغه است و بر اینکه یعقوب راحیل را بیشتر از لیه دوست داشت، تاکید میکند. ترجمه جایگزین: «کمتر از راحیل دوست داشت»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-hyperbole)
در این قسمت به نحوی از اینکه خدا سبب باردار شدن لیه میشود، سخن گفته شده که گویی خدا رحم او را میگشاید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«نتوانست حامله شود»
«لیه بچه دار شد و پسری به دنیا آورد»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام روبین به معنای ‘ببین، پسری‘ است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
لیه درد عاطفی را تجربه میکرد، چون یعقوب او را رد کرده بود. اسم معنای «مصیبت» را میتوانید به عنوان فعل ترجمه کنید. ترجمه جایگزین: «یهوه دید که زجر میکشم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
«لیه حامله شد»
«پسری به دنیا آورد»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «یهوه شنید که شوهرم من را دوست ندارد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام شمعون به معنای ‘شنید‘ است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«شوهرم من را پذیرفت»
«سه پسر برای او به دنیا آوردم»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام لاوی به معنای ‘متصل‘ است»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-names)
«لیه باز حامله شد»
«پسری به دنیا آورد»
مترجمین میتوانند در پانوشت بنویسند: «نام یهودا به معنای ‘ستایش[ستودن]‘ است»