این سه مرد احتمالاً سه فرشته بودند. چنین امری از عکسالعمل ابراهیم مشخص میشود. همچنین، به نظر میرسد که ابراهیم میدانست مستقیماً به واسطه این مردان با یهوه سخن میگوید.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#angel and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
هنگامی که سارا خبر صاحب فرزند شدن خود را شنید، از روی بیایمانی خندید چون میپنداشت که جهت صاحب فرزند شدن بسیار پیر است. او همچنین پرسشی بدیهی را برای نشان دادن ناباوری خود مطرح میکند. چنین پرسشی توهین به خدا به حساب میآید.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#believe and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
ابراهیم در مکالمه خود با خدا نشان نمیدهد که نسبت به چنین اتفاقی بیایمان[ناباور] است. اما در عوض از خدا رحمت میطلبد چون به شخصیت خدا اعتماد[توکل] دارد. او بر قدرت خدا در مورد تحقق بخشیدن به این امور در مورد سارا شک ندارد.
(See: /WA-Catalog/en_tw?section=kt#trust)
واضح است که سارا از نظر جسمانی دیگر نمیتواند صاحب فرزند شود. در طول زندگی زنان دورهای طبیعی برای صاحب فرزند شدن وجود دارد و بعد از آن زنان دیگر قادر نیستند که صاحب فرزند شوند. متن فرض را بر این میگیرد که خواننده درک میکند سارا از چنین دورانی عبور کرده است. در زبان انگلیسی به آن «Menopause[یائسگی]» میگویند.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit)
نام مردی است که صاحب بلوطستان بود.
«در دهانه چادر» یا «در ورودی چادر»
«گرمترین زمان روز»
«بالا را نگاه کرد و دید، سه مرد ایستادهاند»
«تعجب کرد چون آنها را دید»
«نزدیک» یا «آنجا.» نزدیک او بودند ولی به حدی فاصله داشتند که میتوانست به سوی آنها بدود.
این قسمت به معنای خم شدن است تا به این واسطه نسبت به طرف مقابل عزت و احترام گذارد.
لقبی است که از روی احترام استفاده میشود. معنای محتمل: ۱) ابراهیم میدانست که یکی از این مردان خداست یا ۲) ابراهیم میدانست که این مردان از طرف خدا آمدهاند.
«منظور نظر شدن» اصطلاحی به معنای تایید شدن یا خشنودی خداوند از اوست و «نظر تو» استعاره است و اشاره به سنجش خداوند دارد. ترجمه جایگزین: «اگر من را سنجیدهاید و تایید کردهاید» یا «اگر از من خشنود هستید»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metonymy and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
ابراهیم با یکی از مردان سخن میگوید.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-you)
«لطفاً فقط مگذر»
«از من.» ابراهیم با چنین اشاره کردن به خود احترام خود به مهمانانش را ابراز میکند.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «بگذار کمی آب برای شما بیاورم» یا «غلام من برای شما آب میآورد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
«مقداری آب.» کلمه «اندک» روشی مودبانه است که نشان دهنده سخاوت است. ابراهیم آب کافی به آنها میداد.
چنین رسمی به مسافرین کمک میکرد که خستگی خود را از سفر در مسیر طولانی در کنند.
«مقداری غذا.» «اندک[لقمه]» روشی مودبانه برای اشاره به سخاوتمندی بود. ابراهیم به آنها غذای کافی میداد.
ابراهیم با هر سه مرد سخن میگفت، پس «شما» جمع است.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-you)
حدود ۲۲ لیتر
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#translate-bvolume)
احتمالاً نانی بود که سریعاً بر سنگی داغ میپخت. احتمالاً صاف یا گرد، مثل قرص نان کوچک یا رول شده بود.
«آن خادم با عجله رفت»
«تا آن را ببرد و کباب کند»
این کلمه اشاره به قسمتی از شیر دارد که سخت شده است. شاید ماست یا پنیر بوده است.
«گوساله کباب شده»
«پیش روی بازدیدکنندگان»
«سپس به ابراهیم گفتند»
شناسه فاعلی مستتر سوم شخص در «برگشت» اشاره به مردی دارد که ابراهیم او را در پیدایش ۱۸: ۳ «مولا» خطاب قرار میدهد.
«همین موقع، سال بعد» یا «حدوداً همین موقع سال بعد»
این کلمه توجه ما را به اطلاعات غافلگیرکنندهای که در ادامه میآیند، جلب میکند.
«در ورودی خیمه» یا «در ورودی چادر»
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
شاید بخواهید در ترجمه خود مشخص کنید که سارا از شادی ناشی از صاحب فرزند شدن سخن میگوید. سارا از این پرسش بدیهی استفاده کرد تا ناباوری خود از صاحب فرزند شدن را ابراز کند. ترجمه جایگزین: «من خسته و آقایم سالخورده است، پس نمیتوانم باور کنم که شادی صاحب فرزند شدن را حس خواهم کرد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-explicit and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
«آنقدر پیرم که نمیتوانم صاحب فرزند شوم»
یعنی «از آنجا که همسرم نیز پیر است»
لقبی از روی احترامی است که سارا برای خطاب قرار دادن شوهرش از آن استفاده میکرد.
خدا با استفاده از این پرسش بدیهی نشان داد که از افکار سارا مطلع است و از آنها خشنود نیست. او پرسش بدیهی سارا را با کلماتی دیگر تکرار میکند.( پیدایش ۱۸: ۱۲). ترجمه جایگزین: «سارا اشتباه کرد که خندید و گفت ‘صاحب فرزند نمیشوم چون بسیار پیر هستم!‘»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
«آیا چیزی هست که یهوه قادر به انجام آن نباشد؟» یهوه به نحوی از خود سخن میگوید که گویی با شخصی دیگر سخن میگوید تا به این وسیله عظمت و قادر بودن یهوه را به ابراهیم یادآوری کند. ترجمه جایگزین: «کاری نیست که من، یهوه، نتوانم انجام دهم!»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-123person and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
«در زمان مقرر که بهار است»
«سارا با گفتن چنین حرفی انکار کرد»
«یهوه پاسخ داد»
«بله، خندیدی.» یعنی «نه، درست نیست؛ در واقع خندیدی»
«آنها را به راه خود فرستاد» یا «تا از آنها ‘خداحافظی‘ کند.» مودبانه بود که هنگام رفتن مهمان، مقداری از مسیر را با او بروند.
خدا با استفاده از پرسشی بدیهی امری بسیار مهم و کاری که به نفع ابراهیم بود را به او میگوید. ترجمه جایگزین: «آنچه میخواهم انجام دهم را از ابراهیم مخفی نمیکنم» یا «آنچه میخواهم انجام دهم را باید به ابراهیم بگویم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
پرسش بدیهی که در آیه ۱۷ با کلمات «آیا آنچه» آغاز میشود در این قسمت به پایان میرسد.
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
پرسش بدیهی که در آیه ۱۷ با کلمات «آیا آنچه» آغاز میشود در این قسمت به پایان میرسد. خدا از این پرسش بدیهی استفاده میکند تا امری بسیار مهم و آنچه به نفع ابراهیم بود را به او بگوید. «نباید مخفی شوم و نخواهم شد...چون ابراهیم در او.» یا «باید و خواهم گفت...چون ابراهیم در او»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
«چون او»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «همه امتهای زمین را به واسطه ابراهیم برکت میدهم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
«به خاطر ابراهیم برکت خواهند دید» یا «به خاطر ابراهیم برکت میبینند.» به منظور ترجمه «از او[در او]» ببینید «از تو» را در <پیدایش ۱۲: ۳> چطور ترجمه کردهاید.
«تا او هدایت کند» یا «تا فرمان دهد»
یهوه در مورد خود به نحوی سخن میگوید که گویی شخصی دیگر است. ترجمه جایگزین: «تا از آنچه من، یهوه، از او خواستهام...آنچه را من، یهوه، گفتهام را به او برسانم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-123person)
«تا از فرامین یهوه اطاعت کنند»
«با عمل به عدالت و انصاف.» این کلمات نحوه حفظ طریق یهوه[خداوند] را توصیف میکنند.
«تا که یهوه ابراهیم را درست همانطور که گفته برکت دهد.» این قسمت اشاره به عهدی دارد که طبق آن ابراهیم برکت مییابد و امتی بسیار از او به وجود خواهد آمد.
این قسمت را میتوانید با کلمات دیگر بیان کنید تا اسم معنای «فریاد» در قالب فعلی چون «متهم کردن» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «بسیاری سدوم و عموره را به شرارت کردن متهم میکنند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
«بسیار گناه کردهاند»
«به سدوم و عموره میروم»
«میروم تا بفهمم» یا «میروم تا تصمیم گیرم»
یهوه به نحوی در این مورد سخن میگوید که گویی فریاد و اتهامات که مردم رنج دیده بر زبان میآورند را شنیده است. این قسمت را میتوان با کلماتی دیگر نوشت تا اسم معنای «فریاد» در قالب فعلی چون «متهم کردن» ترجمه شود. ترجمه جایگزین: «به قدر که مدعیان[متهمگران] آنها میگویند شرور هستند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-abstractnouns)
«یا به آن اندازه که مدعیان میگویند شرور نیستند»
«از اردوگاه ابراهیم خارج شدند»
«ابراهیم و یهوه با همراه هم ماندند»
«به یهوه نزدیک شد و گفت» یا «به یهوه نزدیکتر آمد و گفت»
ابراهیم به نحوی از نابود کردن انسانها سخن میگوید که گویی خاک را جارو میکند. ترجمه جایگزین: «نابود میکنی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«عادلان[پارسایان] را با شروران»
ابراهیم به سخن گفتن با یهوه ادامه میدهد.
«فرض بگیریم...که هستند»
ابراهیم امیدوار بود که یهوه بگوید «هلاک نخواهم کرد.» ترجمه جایگزین: «فکر نمیکنم هلاک سازی. در عوض به خاطر آن پنجاه عادل[پارسا] آن مکان را به ایشان خواهی بخشید»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
«آن را نابود میکنی.» ابراهیم به نحوی از هلاک ساختن مردم سخن میگوید که گویی با جارو آنها را میروبد. ترجمه جایگزین: «ساکنین آنجا را نابود خواهی کرد»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
ابراهیم امیدوار بود که خدا بگوید «این مکان را به خاطر آن پنجاه عادل[پارسا] به حال خود وا خواهم گذاشت.»
«بگذار زندگی کنند»
«به جهت»
«حاشا از تو» اصطلاحی به معنای کاری است که شخص هرگز نباید انجام دهد. ترجمه جایگزین: «هرگز نمیخواهم کاری این چنین کنی» یا «هرگز نباید این چنین کنی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)
«کاری مثل کشتن» یا «چنین کاری، مانند کشتن»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. ترجمه جایگزین: «باید با عادلان[پارسایان] همان رفتاری را داشته باشی که با شروران داشتهای»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive)
ابراهیم با استفاده از این پرسش بدیهی آنچه انتظار داشت خدا انجام دهد را بیان میکند. ترجمه جایگزین: «داور کل زمین حتماً عدالت را به جا خواهد آورد» یا «از آنجا که داور کل زمین قطعاً انصاف را به جا میآورد!»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-rquestion)
معمولاً خدا را داور خطاب قرار میدهند، چون او داوری بینقص است که تصمیمات نهایی در مورد غلط یا درست بودن را میگیرد.
این صفحه عمداً خالی گذاشته شده است.
عبارت «اینک [بنگر]» توجه را به اطلاعات غافلگیرکنندهای که در ادامه میآید، جلب میکند.
«جسارت من به خاطر سخن گفتن را ...ببخش» یا «عذر میخواهم که... جرات سخن گفتن یافتم»
ابراهیم به نحوی احترام خود به یهوه را نشان میدهد که گویی با خود سخن میگوید. ترجمه جایگزین: «به تو، خداوندم»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-123person)
این استعاره انسان بودن ابراهیم را توصیف میکند کسی که میمیرد و بدنش به خاک و خاکستر تبدیل میشود. ترجمه جایگزین: «تنها انسانی فانی» یا «به بیاهمیتی خاک و خاکستر»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-metaphor)
«فقط ۴۵ نفر»
«پنج تن از عادلان کم باشد»
«سدوم را نابود نخواهم کرد»
«ابراهیم با یهوه سخن گفت»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. شاید مجبور شوید که کلمه «عادلان[پارسایان]» که حذف به قرینه شده است را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «اگر چهل عادل پیدا کنید»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassive and /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-ellipsis)
«به خاطر آن چهل نفر» یا «اگر چهل تن را بیابم.» شاید مجبور شوید که کلمه «عادلان[پارسایان]» که حذف به قرینه شده است را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «به خاطر آن چهل عادل[پارسا]» یا «اگر چهل عادل [پارسا] را آنجا پیدا کردی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-ellipsis)
«یهوه پاسخ داد»
«اگر چهل عادل بیابم به خاطر آن چهل تن شهر را نابود نمیکنم»
این قسمت را میتوان به حالت معلوم ترجمه کرد. شاید مجبور شوید که کلمه «عادلان[پارسایان]» که حذف به قرینه شده است را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «سی عادل[پارسا] پیدا شوند»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassiveand /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-ellipsis)
عبارت «اینک» توجه را به اطلاعات غافلگیرکنندهای که در ادامه میآیند، جلب میکند.
«جسارت من به خاطر سخن گفتن را...ببخش» یا «عذر میخواهم که... جرات سخن گفتن یافتم.» ببینید چنین عبارتی را در <پیدایش۱۸ :۲۷> چطور ترجمه کردهاید.
این قسمت را میتوان به حالت معلوم بیان کرد. شاید لازم شود «عادلان» که حذف به قرینه شده است را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «بیست عادل هم اینجا پیدا نمیکنی»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-activepassiveand /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-ellipsis)
«به خاطر آن بیست نفر» یا «اگر بیست نفر را پیدا کنم.» شاید لازم شود «عادلان» که حذف به قرینه شده است را در ترجمه خود بیاورید. ترجمه جایگزین: «به خاطر بیست عادل» یا «اگر بیست عادل پیدا شود»
(See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-ellipsis)
«شاید آنجا ده تن عادل[پارسا] بیابید»
«شاید ده پارسا بیابید» یا «ده نیکو مرد»
«یهوه پاسخ داد»
«اگر ده عادل[پارسا] را آنجا بیابم»
در اصل از عبارت «به راه خود رفت» به جای «مراجعت کرد» استفاده شده است که به معنای ترک گفتن یا سفر را ادامه دادن است. ترجمه جایگزین: «یهوه رفت» یا «یهوه به سفر خود ادامه داد» (See: /WA-Catalog/en_tm?section=translate#figs-idiom)