پطرس، یعقوب و یوحنا با عیسی به بالای کوه رفتند.
سیمای عیسی دگرگون شده صورتش چون خورشید میدرخشید و ردایش همچون نور درخشان بود.
موسی و ایلیا ظاهر شده و با عیسی صحبت کردند.
پطرس پیشنهاد کرد که سه خیمه برای این سه شخص بر پا کند.
ندایی از ابرها گفت: «این است پسر محبوب من که از او خشنودم، به او گوش فرا دهید.»
عیسی به شاگردان فرمان داد که درباره آنچه دیدند به کسی هیچ نگویند تا زمانی که پسر انسان از مردگان برخیزد.
عیسی گفت که ایلیا میآید و همه چیز را اصلاح میکند.
عیسی گفت که یحیای تعمیددهنده همان ایلیا بود که آمده است، و آنها هر کاری که خواستند با او کردند.
عیسی گفت که یحیای تعمیددهنده همان ایلیا بود که آمده است، و آنها هر کاری که خواستند با او کردند.
شاگردان قادر به شفا دادن پسر مصروع نبودند.
شاگردان قادر به شفا دادن پسر مصروع نبودند.
شاگردان قادر به شفا دادن پسر مصروع نبودند.
عیسی دیو را نهیب زده و پسر در همان ساعت شفا یافت.
عیسی گفت که چون کم ایمان هستند قادر نبودند تا پسر مصروع را شفا دهند.
عیسی به شاگردانش گفت که به دست مردم تسلیم خواهد شد و آنها او را خواهند کشت، و او روز سوم برخواهد خواست.
عیسی به شاگردانش گفت که به دست مردم تسلیم خواهد شد و آنها او را خواهند کشت، و او روز سوم برخواهد خواست.
عیسی به پطرس گفت که به دریا برود و قلاب بیاندازد و اولین ماهی را بیرون بکشد که در دهان او سکهای برای پرداخت مالیات است.